در اصلاح گلهای پیازی از جمله لاله مانند سایر نباتات زینتی اهداف خاص و منحصر به فردی دنبال میشود. مهمترین آن اصلاح فرم ظاهری و تناسب برگ و گل، شکل و رنگ های متنوع و جدید میباشد. اصلاح لاله مانند خود لاله دارای سابقه طولانی بوده به طوری که اولین بار در قرن های ۱۲ و ۱۳ توسط پرورش دهندگان لاله در خاور نزدیک و خاورمیانه از بین ارقام وحشی سعی در گزینش و انتخاب ارقام برتر از نظر شکل گل و رنگ کردند.
کارهای اصلاحی اساسی بر روی لاله از اروپا در قرن هفدهم آغاز شد. امروزه اصلاح گلهایی مانند لاله که در خارج از فصل طبیعیشان نیز قادر به گلدهی هستند یکی از مهمترین موضوعات اصلاح نباتات است، جنس لاله مشتمل بر صد گونه است ولی برای تولید ارقام تجاری فقط چند گونه از آن با هم تلاقی داده شدهاند.
اصلاح برای پیش رس کردن:
با توجه به اینکه بیش از ۷۰ درصد پیازهای تولید شده برای پیش رس کردن استفاده میشود، بنابراین اصلاح ارقامی که بر این منظور مناسب باشند از اهمیت بالای برخوردار است. اصولاً پیازهای که برای پیش رسی به کار میروند باید خصوصیات ویژهای داشته باشند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) در کوتاهترین دوره رشد و نمو قادر به گلدهی باشند.
۲) درصد بالائی از گیاهان گلدار را با کیفیت خوب تجاری که با نیازهای ویژه بازارهای مختلف نیز هماهنگی داشته باشد، تولید کنند.
۳) ظرفیت تولید و ذخیره مواد غذایی را در یک دوره طولانی داشته باشند.
۴) پیازها باید به راحتی تکثیر شوند و به روشهای جدید مکانیزاسیون سازگاری داشته باشند.
۵) نسبت به بیماریها و حشرات مقاومت نشان دهند.
۶) در مرحله بازاریابی تجاری، گلهای شاخهای یا گیاهان گلدانی باید به راحتی توانائی تحمل یک دوره نگهداری در دمای پائین و سطح نوری کم را داشته و به خوبی نیز قابل حمل باشند.
۷) پیازها در شرایط محیطی مختلف قادر به تولید گل، رشد و نمو و ریشه دهی باشند.
سرعت ازدیاد جنسی نیز عامل مهمی است که دوره زمانی لازم برای تولید یک رقم جدید را تعیین میکند. لاله که میزان ازدیاد طبیعی آن ۲-۳ پیازچه جدید در سال است برای تولید یک پیاز در یک اندازه تجاری با قابلیت گلدهی ۳-۲ سال یا بیشتر(بسته به اندازه پیازچه و رقم چند سال طول میکشد) و برای تولید یک کولیتوار جدید نیاز به دورهای ۲۵ ساله دارد. مشکل اساسی در برنامه اصلاحی لاله وجود ناسازگاری است که از عمل تلاقی موفقیت آمیز جلوگیری میکند. در لاله ناسازگاری به طور مکرر در تلاقی بین گونهای دیده میشود و فقط چند گونه میتوانند با هم تلاقی داشته باشند.
روشهای اصلاحی لاله:
الف) هیبریداسیون بین گونهای:
بیشتر تلاشها در جنس لاله همیشه متوجه انجام هیبریدهای بین گونهای است. از تلاقی بین T.gesneriana و T.fosteriana (هیبرید داروین)، T.didieri- T.albrtii- T.ingens- T.greigu- T.kaufmannian حاصل شده است.
اخیراً با استفاده از تکنیکهای درون شیشه ای، موفقیتهای زیادی در مورد هیبریدهایی که در شرایط طبیعی هیبریداسیون آنها به سختی امکان پذیر است صورت گرفته است.
از ویژگیهای شاخص در بین هیبریدهای درون گونهای میتوان به زودرسی، مقاومت در برابر ویروس عامل زنگ شکستگی، فوزاریوم و... اشاره کرد. از برخی ارقام شناخته شده حاصل از این تلاقی میتوان به: Memorys, Lefeber, Come Book, BeauMonde, Spryng, Purplewarld و Pink Impression اشاره کرد.
به منظور دو رگ گیری، ابتدا گیاه والد مادری و پدری را در اوایل پائیز در گلدان کشت مینمایند، گل در اواسط بهار تشکیل میشود(به این ترتیب میتوان ویژگیهای واریتههای زودرس و دیررس را با بقیه صفات الحاق کرد؛ در طی فصل کشت، گرده از تمام واریته هائی که میخواهیم ترکیب شوند، باید جمع آوری شوند). در دو گل که همزمان شکفتهاند در نخستین گام پرچمها را قطع کرده و در یک قاشق کوچک قرار میدهیم و گل دوم را با نوری بسیار ظریف پوشانده سپس گل را در یک سرپوش پلاستکی قرار داده و بالای سرپوش را میبندند.
دمای اید آل برای دو رگگیری ۱۷-۲۰ درجه است. دو رگگیری معمولاً دو بار به فاصله ۳ روز به منظور اطمینان از موفقیت کار انجام میگیرد. اگر تلافی موفقیت آمیز باشد تخمدان متورم میشود و در اواسط تابستان کپسول میرسد. کپسول باید تا حد ممکن پر و رسیده از روی گیاه برداشته شود. زیرا برداشت اگر خیلی زود انجام شود کیفیت بذر از بین میرود. سپس بذرها بیدرنگ در اوایل پائیز درون جعبههای بذر کاشته میشوند. این بذور، باید یک دوره سرمای طولانی را طی کنند و قرار دادن آنها تنها برای مدتی کوتاه درون یخچال کافی نیست.
پیازچه های کوچک حداقل ۲ سال باید در جای خود باقی بمانند زیرا کوچکتر از آن هستند که بتوان آنها را جابهجا کرد. در پایان سومین فصل میتوان آنها را جابهجا کرد و در یک بستر عمیقتر و بزرگتر کشت کرد. در سال پنجم پیازها قادر به گلدهی هستند و نتیجه کار قابل مشاهده است.
برخی از معیارهایی که انتخاب براساس آن انجام میگیرد عبارت از:
۱) داشتن شاخ و برگ سبز تیره و محکم
۲) دوام بالای شاخه گل بریده
۳) داشتن دوره پیش رس کردن تقریباً ۲۱ روزه در گلخانه
۴) ارتفاع مناسب گیاه
۵) شکل یا رنگ خاص
۶) مقاومت به بیماریها
اگر رقم جدید ویژگی خاصی داشته باشند، اصلاحگر آن را نامگذاری خواهد کرد و آن را به عنوان یک رقم جدید ثبت میکند. اولین فاکتوری که در انتخاب نام تعیین میشود نامی است که نشان دهنده خصوصیات ظاهری باشد و دومین فاکتور خاستگاه گیاه است.
ب) اصلاح جهشی Mutation Breeding:
اینگونه جهشها خیلی به ندرت روی میدهد و از ویژگیها آنها این است که تغییرات مهمی در ظاهر گیاه پدید میآورد بدون اینکه در شکل انتقال صفات به نسل بعدی تغییری ایجاد نمایند. ارقام جدید را میتوان به وسیله جهش، به خوبی هیبریداسیون به دست آورد. جهشهای خود به خوبی زیادی در لاله دیده میشود. این جهشها میتواند گلهایی با رنگها و اشکال مختلف را تولید کند. تفاوت زیادی بین حساسیت پذیری ارقام به جهش وجود دارد. جهشهای زیادی در ارقامی مانند Apeldoorm, Murima, Copland, Bacttigon, William شناخته شده است.
به عنوان مثال از کولیتوار Murillo حدود ۶۰ موتانت به دست آمده است. برای تحریک مصنوعی جهت ایجاد جهش، از اشعه ایکس به منظور انجام تحقیقات اصلاحی استفاده میشود و اشعههایی با طول موج red ۳۵۰-۵۵۰ به کار میرود. جهت ایجاد تری و تتراپلوئیدی میزان دورههای بیشتری باید استفاده شود. باید توجه داشت که در اثر تابش زود هنگام خیلی از گیاهان در بهار دفرمه میشوند. از لالههایی که از طریق موتانت اشعهای حاصل شدهاند میتوان به کولیتوارهای Preludium و Lustige Witwe و Santina اشاره نمود.
ج) لالههای طوطیوار:
این نوع از لالهها جزو مشهورترین لالهها بوده که به خاطر شکل و رنگ عجیب و شگفت انگیزشان طرفداران زیادی در دنیا پیدا کردهاند. این شکل از لالهها توسط نوعی جهش خودبهخودی حاصل شدهاند و در یک سری برنامههای اصلاحی در هلند ارقام خود گردهافشان از آن به نام Cordell مشاهده شد. در تلافیها با آن، لالههای Parrot با ژنتیک جدید حاصل میشود.
د) پلیپلوئیدی Ployploides:
یکی دیگر از تغییرات کروموزومی در تکنیکهای اصلاحی، پلیپلوئیدی است. شمار کروموزومهای بسیاری از کولتیوارهای Tulip دیپلوئید است، تعدادی هم مثل اکثر هیبریدهای داروین تریپلوئیداند اما تتراپلوئیدها خیلی کمیابند، تتراپلوئیدها بیشترشان دارای بوتههای قوی و محکم نسبت به دیپلوئیدها هستند. تحقیقات زیادی جهت به دست آوردن تتراپلوئیدها صورت گرفته است و مشهورترین آنها Judilh leysler است که در سال ۱۹۷۴ انجام گرفت، مشکل اساسی که در ارتباط با پلیپلوئیدی وجود دارد این است که تکثیر آنها در طول فصل با تأخیر صورت میگیرد، بنابراین برای پیشرس کردن نامناسب هستند، از روشهایی که برای به دست آوردن فرمهای پلیپلوئیدی استفاده میشود به کار بردن کلشیسین است که برای این منظور دانهها یا انتهاء شاخه گیاهی را که میخواهد بذر تولید کند چندین ساعت در مجاورت پارچهای که در کلشیسین ۲-۱ درصد آغشته شده نگه میدارند. بذرهائی که به این طریق پدید میآیند معمولاً پلیپلوئید هستند و در بین آنها بذرهایی پیدا میشود که گلهای بسیار درشتی تولید میکنند، با این حال نباید گمان ببریم تمام نمونههایی که به دست میآیند بدون استثناء گیاهانی جالب و دارای ویژگیهای مطلوب خواهند بود.
در تلاقی بین یک تتراپلوئید با یک دیپلوئید میتوان به نتایج تریپلوئید دست یافت که دارای رشد رویشی بالائی هستند ولی متأسفانه این تریپلوئیدها عقیم و نازا بوده و نمیتوان آنها را در تحقیقات بعدی اصلاحی به کار برد. تلاقی کولتیوار تتراپلوئید T.gesneiana با کولتیوار دیپلوئید T.fosteriana منجر به هیبریدهای داروین شد که دارای عمر گل بریده زیاد و مناسب برای پیشرس کردن هستند. در سال ۱۹۹۸ رقم World S Favouriti از یک کولتیوار T.Gesneriana در تلاقی با یک کولتیوار دیپلوئید T.fosteriana حاصل شد.
هـ) تکنیک جدید اصلاحی در لاله:
یک سری تکنیکهای ایجاد گیاهان هاپلوئید برای تهیه گیاهانی که تنها ۱۲ کروموزوم دارند مورد بررسی قرار گرفتند و ساختارهای شبه جنینی از دانه گرده در کشت بافت تهیه شد و با دو برابر کردن هاپلوئیدها قادر به تولید گیاهان هموزایگوتی شد که مطالعات وراثتپذیری را آسان مینمود. ازدیاد لالهها در شرایط درون شیشهای از طریق جنینهای غیرجنسی و از سلول های سوسپانسیونی باعث افزایش سرعت بالائی در تولید میشود، کارهایی نیز در ارتباط با تغییراتی در ساختار ژنتیکی لاله در حال تحقیق و بررسی است.
تحقیقات در این زمینه نوید میدهد که در آینده نه چندان دور بتوان با استفاده از تکنیکهای مولکولی جدید و با انتقال قسمتی از DNA یک ژنوم از یک رقم خاص به داخل بافتهای باز زایش شده لاله، در شرایط درون شیشهای صدها لاله با خصوصیات و ویژگیهای خاص ایجاد کرد. امروزه با استفاده از مارکرهای پروتئینی شناسائی ارقام جدید لاله که از طریق هیبریداسیون درون گونهای یا کارهای درون شیشهای حاصل شدهاند، در مرحلهای که پیازچهها رسیدهاند، امکان پذیر است.
اهلی نمودن گیاهان یکی از مهمترین وقایع کشاورزی در دنیای جدید است. هدف های کلی اصلاح نباتات افزایش عملکرد در واحد سطح، بهتر نمودن کیفیت محصولات کشاورزی و تولید مواد اولیه مورد نیاز جوامع انسانی است. ارقام و واریتههای اصلاح شده گیاهان زراعی و زینتی هر ساله از کشوری به کشور دیگر انتقال داده میشود. بدین طریق کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی افزایش یافته و احتیاجات فرآوردههای زراعی رفع میشود. در اغلب گیاهان یک یا چند ژن باارزش اقتصادی فراوان دارد. ژنهایی که حساسیت و مقاومت گیاهان را نسبت به امراض و آفات کنترل میکنند در اولویت برنامههای اصلاح نباتات قرار دارند. هدف اصلاحگر نبات نباید در توسعه روش های معمول کشت نباتات اصلاحی منحصر گردد بلکه بایستی همواره در جستجوی ترکیبات نو از ژنوتیپ های مطلوب باشد. هدف اصلاحی نهایی در هر برنامه اصلاحی افزایش عملکرد میباشد. در شرایط نا مساعد افزایش عملکرد به طریق اصلاح نباتات به مقدار کم و صرف زمان طولانی ممکن است ژنهای کنترل کننده عملکرد برای بروز حداکثر پتانسیل خود به عوامل محیطی تولید وابسته میباشند. به طور کلی عمدترین اهداف اصلاح نباتات را میتوان در عناوین زیر خلاصه میشود.
1- بهبود کیفیت:
کیفیت خصوصیتی است که باعث افزایش ارزش محصول میشود کیفیت در جائی ممکن است به ارزش غذایی یک غله یا طعم و بافت یک میوه تلقی شود. کیفیت جزء مهمی از هر برنامه اصلاح نباتات محسوب میشود. به عنوان مثال ژنوتیپهای مختلف گندم آرد تولیدی حاصل از آن را تحت تاثیر قرار داده و نهایتاً حجم و بافت و رنگ نان را مستقیماً تحت تاثیر قرار میدهد. بهرحال در گیاه اصلاح شده از لحاظ پروتئین و اسیدهای آمینه ممکن است متفاوت باشد. در اهداف تولید نباتات علوفهای توجه به کیفیت علوفه همواره مسئله خوشخوراکی و ارزش تغذیهای را در بردارد در گیاهان زینتی کیفیت مفهومی جدا از گیاهان زراعی دارد. خصوصیات کیفی در گلهای زینتی عمدتاً همچون شکل ظاهر، شدت و میزان عطر ساطع شده و وجود و عدم وجود تیغ، تعداد گلبرگ را شامل می شود. در میوه ها و محصولات انباری که طیف وسیعی از میوه جات و سبزیجات را در بر می گیرد کیفیت معمولاًَ به مقاوم و ماندگاری خصوصیات بیوشیمیایی محصول انبار شده در برابر تغییرات طولانی مدت محیط فیزیکی را شامل می شود. خصوصیات انباری از مهمترین شاخصهای اقتصادی را شامل می شودکه با بازار پسندی محصول ارتباط مستقیمی دارد.
2- افزایش تولید در واحد سطح:
افزایش تولید در واحد سطح و استفاده از ژنوتیپهای مفید و مطلوب در هر منطقه آب و هوایی از دیگر اهداف اصلاحگران نباتات می باشد. عملکرد گیاه در واحد سطح منعکس کننده برآیند همه اجزا گیاه می باشد. بهرحال همه ژنوتیپ های تولید شده دارای عکس العمل فیزیولوژیکی و ژنتیکی یکسانی در شرایط مختلف نیستند. عملکرد صفتی پیچیده است که تحت تاثیر اثر متقابل ژنوتیپ و محیط می باشد.
3- مقاومت به آفات و بیماری ها:
برای دستیابی به حداکثر تولید، مقاوم بودن به آفات و بیماریها ضروری است علفهای هرز، حشرات بیماریهای باکتریایی و ویروسی در مقاطع مختلف از مرحله رشد گیاه بیشترین خسارت را به محصول وارد میکند. اصلاحگران همراه سعی بر دستیابی به گیاهان را دارند که حاوی ژنهای مطلوب به مقاومت به آفات و بیماریها هستند. علت مقاوم بودن بعضی از واریتهها را به مکانیزم فیزیولوژیکی فعال در برابر حمله آفات میدانند به عنوان مثال ترکیبی به نام فیتوالکین در لوبیا همراه در هنگام شیوع بیماری فوزاریوم از گیاه ترشح میشود که باعث بلوکه شدن و توقف توسعه بیماری میشود. به هر حال از برنامههای اصلاحی مهم ایجاد گیاهان مقاوم میباشد. مقاومت به آفات بیشترین بازده اقتصادی را برای کشاورزان نوید بخش است. مقاوم منجر به سرشکست شدن بسیاری از هزینههای تحمیلی به کشاورزان و بینیاز شدن به فعالیتهایی همچون سمپاش و آلودگی محیط زیست و مسائل باقیمانده سموم در بافت گیاهان زراعی با مصرف خوراکی میگردد.
4- مقاومت به تنش های محیطی:
مقاومت از جمله عمدهترین اهداف اصلاح نباتات می باشد. بیشتر تولیدات در مناطق نامساعد سرما و شوری حاصل می شود. و گیاه مجبور است برای تولید کافی با این شرایط نامساعد مقابله کند بعضی از واریتههای گیاهان در شرایط نامساعد محیطی و فقر حاصلخیزی خاک قادر هستند مقدار مناسبی محصول را در واحد سطح تولید کنند فلذا شناسایی ژنوتیپ های مقاوم به تنشهای محیطی از اصلیترین راهکارهای مناسب برای رفع معضل مذکور میباشد.