عید باستانی نوروز مبارک باد
در آستانه ی بیداری دوباره ی طبیعت، نو شدن زمین و جشن شکوفه ها عید باستانی نوروز را به تمامی هم وطنان عزیز و گرامی تبریک عرض نموده سالی پر بار، موفقیت آمیز، با صحت و سلامتی در کنار خانواده برایتان آرزومندم. امیدوارم بهار زیبای عمرتان هرگز پاییزی نشده و موفق و موید باشد.
این گیاه به نواحى حاره ای آمریکا تعلق دارد. گیاهی است با برگ های زیبا از خانواده آراسه که در اکثر آپارتمان ها وجود دارد که گاهی در صورت بالا بودن سن گیاه و مهیا بودن شرایط گل می دهد که البته خیلی کم دیده می شود. چندین نوع دارد و گیاهی مقاوم است. دیفن باخیاى آمونا D_AMOENA این گونه، به طور متوسط شصت تا صد و بیست سانتىمتر رشد مىکند. برگ هایش سبزند و لکههاى سفید یا کرم دارند. طول برگ هاى آمونا پنجاه تا شصت سانتىمتر است. گونه دیگرى به نام پیکتا D_PICTA که بومى برزیل و کلمبیاست، برگهای ى به رنگ سبز همراه با لکههاى سفید، کرم و یا نقرهاى دارد. گونه پیکتا چهل سانتىمتر رشد مىکند و طول برگ هایش سى سانتىمتر است. در بعضى از واریتههاى پیکتا دمبرگ ها، شیری رنگند.
روش پرورش دیفن باخیا
گرما: به طور کلى گیاهى گرمادوست است و در زمستان مناسب ترین درجه حرارت 13 تا 18 درجه سانتىگراد و در تابستان بیشتر از بیست و چهار درجه سانتىگراد است. موقعى که هوا خیلى گرم باشد، بهتر است به طور مرتب آب روى برگ هایش پاشیده شود. در هواى گرم اگر غبارپاشى نشود، برگ هایش قهوهاى گشته، خود را جمع نموده و مىریزند. در این صورت بهتر است آن را به محل خنک منتقل کرده و آب بیشترى به آن بدهید.
در مورد اسپرى کردن آب روى برگهایش به این نکته توجه داشته باشید که وقتى نور آفتاب روى برگ هایش قرار دارد، نباید آنها را خیس کرد، زیرا در این صورت دچار سوختگى برگ گشته و روى پهنک برگ لکههاى قهوهاى ظاهر خواهد شد.
نور: دوستدار محیطى سایهروشن است. مناسب ترین موقعیت، زمانى فراهم مىآید که در محلى پر نور و به دور از تابش مستقیم آفتاب قرار داشته باشد. در صورتى که در محل کم نور و سایه براى مدت طولانى قرار گیرد، ساقهها و برگ هایش استحکام خود را از دست داده و رشد بىرویه مىکنند. در این صورت گیاه زشت و بدقواره مىشود و ساقههایش خود را مىاندازند. در محیط بسیار پرنور که نور آفتاب براى این گیاه مزاحمت ایجاد مىکند، برگ ها زیبایى و جلوه خود را از دست داده، دچار آفتابسوختگى خواهند شد. علامت آفتابسوختگى، خشکى و قهوهاى شدن لبه و اطراف برگ هاست. معمولا در نور معمولی ساختمان خوب رشد می کند و به هر نوری به جز تابش مستقیم سازگار است. گیاه را هر چند وقت یک بار بچرخانید تا برگ ها به یک طرف منحرف نشود.
آبیارى: نیازش به آب متوسط است. در تابستان هر هفته دو تا سه بار و در زمستان فقط یک بار به آن آب بدهید. روش دقیق تر براى پیدا کردن زمان آبیارى دیفنباخیا آن است که اجازه بدهید سطح خاک خشک شود. هر وقت خاک رطوبت خود را از دست داد و خشک شد، به آن آب بدهید. آب کم، موجب توقف رشد و ریزش برگ ها مىگردد. لبته ریزش برگ هاى دیفن باخیا ممکن است علت هاى دیگرى نیز داشته باشد. دیفن باخیا به آب زیاد حساسیت دارد. اگر به طور بىرویه به آن آب بدهید، خیلى زود دچار پوسیدگى ساقه مىگردد. یک قارچ بیمارىزا به نام «بوترىتیس» در مواقعى که رطوبت هوا زیاد بوده و گیاه در سرما قرار داشته باشد، یا آب زیادى به آن داده باشید، آبکى و لهیده شدن و پوسیدگى برگ و ساقه را به وجود مىآورد. ضمنا برگ هاى پایینى زرد مىشوند. بنابراین بهتر است جنس خاک و محلى را که گیاه در آن قرار دارد، از نظر نور و درجه حرارت بشناسید و با دقت و رعایت برنامه زمانبندى شده، به آن آب بدهید. در بیشتر منازل به دلیل آبیاری بیش از اندازه گیاه از بین می رود.
خاک: مناسب ترین خاک براى دیفن باخیا مخلوطى است از سه قسمت خاک جنگلى، خاک برگ، و یک قسمت خاک معمولى باغچه.
کودپاشى: از اوایل بهار تا اواسط پاییز هر هفته یک بار به غلظت 3 گرم در لیتر کود تقویتى را در آب حل نموده و به گیاه بدهید. گیاهان خود را با کودهای مایع موجود در بازار(مانند زربار) هر 15 روز یک بار به نسبت های مشخص که از طرف تولید کننده معین می شود در آب حل نموده و آبیاری کنید.
تکثیر:الف- در بهار قلمههایى به طول ده سانتىمتر از ساقه برداشته و به صورت عمودى در ماسه قرار دهید.
ب- در بهار قلمههایى به طول پنج سانتىمتر از ساقههاى ضخیم که داراى چند جوانه هستند، برداشت کرده و به صورت افقى در ماسه قرار دهید.
ج- پاجوش هایى که کنار پایه اصلى سبز مىشوند، از گلدان خارج کرده و به گلدان دیگرى منتقل کنید.
جدا کردن پا جوش های ریشه دار و کاشتن آنها یا قلمه زدن ساقه برگ دار و بدون برگ بدین ترتیب که ساقه های برگدار را پس از جدا کردن از گیاه چند ساعت تا یک روز در هوای آزاد گذاشته تا محل های برش خشک شود و سپس یا در یک ظرف آب قرار داده تا ریشه دهد و سپس کاشته شود یا قلمه ها را در ماسه باید کاشت و از قلمه های بدون برگ و دارای حداقل یک جوانه را به اندازه 5 سانتیمتر بریده و بعد از دو روز قرار دادن در هوای آزاد به صورت افقی طوری که جوانه به سمت سطح خاک باشد کاشت نمود تا پس از ریشه دار شدن آنها را در گلدان های جداگانه کشت نمود.
اگر گیاه ساقه اش بلند شده است به دور ساقه گیاه مقداری خزه مرطوب قرار داده و به وسیله کیسه نایلون بپوشانید و بالا و پایین آنرا با نخ ببندید همیشه خزه ها را از بالا آبیاری نمایید تا مرطوب بماند پس از 2 تا 4 هفته ریشه در این ناحیه ظاهر می شود که می توان ساقه را از زیر ریشه ها قطع کرده و کشت نمود.
نکات مهم در نگهدارى دیفن باخیا:
ریزش برگهاى دیفن باخیا مهمترین مشکل نگهدارى این گیاه است. البته در دیفن باخیاهاى مسن، ریزش برگ هاى پایینى تا حدودى امرى طبیعى است.
با رعایت نکاتى که گفتیم، مىتوان از ریزش برگ ها جلوگیرى کرد. اگر ریزش برگ ها تا حدى بود که گیاه زشت و بد منظره شد، با روش قلمه به ازدیاد آن بپردازید. توقف رشد دیفن باخیا هم موضوع مهمى است. این گیاه با تغذیه به موقع و زیر و رو کردن خاک هاى سطحى و ایجاد تهویه کافى در خاک، براى رشد بیشتر تحریک مىشود.
جمع آوری و تهیه متن از اینترنت
میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی و امام صادق علیه السلام را به عموم دوستداران شان تبریک عرض می نمائیم.
از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده
ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر
مکه شده زیبا دل افروز و سرافراز
جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت
امشب به سماوات کند خاک زمین ناز
از ریگ روان گشته روان چشمه ی توحید
یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز
دشت و در و بحر و برو، جن و بشر و حور
در مدح محمد همه گشتند هم آواز
هر ذره ی کوچک شده یک مهر جهان تاب
هر قطره ی ناچیز چو دریا کند اعجاز
جبرئیل سر شاخه ی طوبی چو قناری
در وصف محمد لب خود باز کند باز
جبرئیل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟
جایی که خداوند به قرآن کند آغاز
خوبان دو عالم همه حیران محمد
یک حرف ز مدحش شده ما کان محمد
این است که برتر بود از وهم کمالش
جز ذات الهی همه مبهوت جلالش
رضوان شده دلداده ی مقداد و ابوذر
فردوس بود سائل درگاه بلالش
والله قسم نیست عجب گر لب دشمن
چون دوست ز هم بشکفد از خلق و خصالش
هرگز به نمازی نخورد مهر قبولی
هرگز، صلوات ار نفرستند به آلش
بی رهبریش خواهد اگر اوج بگیرد
حتی ملک العرش بسوزد پر و بالش
یوسف ببرد حسن خود از یادگر او را
یک منظره در خاطره افتد ز خیالش
این است همان مهر درخشنده که تا حشر
یک لحظه به دامن نرسد گرد زوالش
گل سبز شود از جگر شعله ی آتش
در وادی دوزخ فتد ار عکس جمالش
چون ذات خدای ازلی لیس کمثله
باید که بخوانیم فراتر زمثالش
ایجاد بود قبضه ای از خاک محمد
افلاک بود بسته به لولاک محمد
ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت
دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت
هم بام فلک پایگه قدر و جلالت
هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت
عیسی به شمیم نفست روح گرفته
دل بسته دو صد یوسف صدیق به چاهت
دل های خدایی همه چون گوی به چوگان
ارواح مکرم همه درمانده ی جاهت
از عرش خداوند الی فرش، به هر آن
هستند همه عالم خلقت به پناهت
دائم صلوات از طرف خالق و خلقت
بر روی سفید تو و بر خال سیاهت
زیباتر و بالاتری از آنکه به بیتی
تشبیه به خورشید کنم یا که به ماهت
سوگند به چشمت که رسولان الهی
هستند به محشر همه مشتاق نگاهت
زیبد که کند ناز به گلخانه ی جنت
خاری که شود سبز در اطراف گیاهت
این نیست مقام تو که آدم به تو نازد
عالم به تو خلاق دو عالم به تو نازد
هر چند که تکثیر پاره ای از ارقام درخت آوواکادو بوسیلة قلمة علفی و یا نیمه چوبی ممکن است، اما این روش ازدیاد از نظر اقتصادی مقرون بصرفه نیست وتنها راه عملی تکثیر این درخت پیونــــد ارقام مرغوب و مطلوب بر روی نهال های پایه می باشد. گیاهان پیوندی معمولاً در طی 2ـ1 سال میوه می دهند که این مدت در مقایسه با زمان لازم برای میوه دهی درختان با پایة بــذری که 20ـ8 سال است، بسیار کمتـــــر و مقرون به صرفه تر می باشد. درکالیفـرنیا، درختان خزانه ای آوواکادو بصورت تجاری توسط پیوند شکمــی یا T، پیوند انتهایـی زبانه ای یا نیمانیم، گاوه ای و یا اسکنه ای، بر روی نهال های آوواکادو، ازدیاد می شوند. در فلوریدا و کشورهای کارائیب، گهگاه از پیوند T استفاده می شود، اما روش معمول در خزانه ها، پیوند جوانه های انتهایی رسیده می باشد که به صورت پیوند جانبی یا گاهی پیوند لفافی جانبی Side-veneer و یا پیوند اسکنه ای بر روی نهال های جوان و آبدار انجام می گیـــرد. برای پرهیـــز از بروز بیماریها باید پیوندک ها از درختان منبعــی که توسط اداره های صدور گواهی کنترل می شوند، و عاری از عوامل بیماریزا هستند، تهیه گردد. بذرها، عموماً کمی بعد از جدا شدن از میوه هایی که از درخت برداشت شده اند(نه میوه هایی که بر روی زمین ریخته اند) کشت می شوند. در مورد بذرها باید توجه شود تا بذور خشک نشوند که در اینصورت قوة نامیة خود را ازدست می دهند، البته بذرها رامی توان با قرار دادن در پیت خزة خشک و نگهداری در دمای ºc5 و رطوبــت نسبـــی90% به مدت 8ـ6 ماه انبار کرد. برای حـذف آلودگـــی Phytophthora cinnamomi(پوسیدگی ریشة آووکادو) بذرها را باید قبل ازکاشت، بمدت 30 دقیقه درآب گرم ºc 52-49 قرارداد. جوانه زنی بذرها، با برداشتن پوسته های قهوه ای رنگ بذر و بریدن لایة نازکی از نوک و ته بـــذر درمرحلة قبــــل ازکاشت، تسریع می شود. پوسته های بذر را می توان با خیساندن و سپس خشک کردن آنها در زیر آفتاب، جدا کرد. بذر نژادهای مکزیکی که بذرهایشان در پاییز می رسد، ممکن است در اواخر پاییز یا اوایل زمستان در بستر مناسب، کاشته شوند.
بذور را بایستی به نحوی که ته بزرگ آنها در پایین قرار گرفته، و در عمقی که فقط نوک آن پوشیده شده باشد، کاشت. اگر بذرها در منطقه ای گرم کاشته شوند، می تـــوان بذرهای سبــــز شده را در بهار سال بعد، بر روی ردیف های خزانه کاشت. در تابستان یا پاییز، معمولا نهال ها به اندازه ای رشد کرده اند که می توان برروی آنها پیوند شکمی زد، در غیر اینصورت عمل پیوند در بهار آینده انجام می گیرد. گزینش پیوندک مناسب، از اهمیت خاصی برخوردار است. بهترین جوانه ها، معمولاُ در نزدیکی نوک انتهایی شاخه هایی قرار دارند که چرخة رشد را تکمیل کرده و برگهایی کاملاُ رسیده و چرمی دارند. برای جلوگیری از خشک شدن، می بایستی هنگامی که جوانة پیوندک از روی درخت مادری برداشت می شود، برگها را حذف کرد. 6-4 هفته پس از پیوند جوانه، پایه ها باید در فاصلة cm25-20 بالای جوانه قطع شده و یا شاخه در چند سانتیمتری بالای جوانه، خم شود. قسمت باقی مانده نهال در بالای جوانه، تا هنگامی که شاخه های جوانه رشد خود را تکمیل نمایند، قطع نمی شود. معمولاُ شاخه های جدید به قیم بسته می شونـــــد. برای بیـرون آوردن درختان ازخاک خزانه پس از اولین یا دومین چرخة رشد و یا درست پس از آغاز رشد، ریشه ها را با تودة خاک اطراف آنها، در گونـــی پیچیده و به محــــل دائم کشت می برند. در کالیفرنیا، روش ازدیاد آوواکادو در سالهای اخیر تغییر کرده و بصورت عملیات گلدانی در آمده است. بذرها در کیسه های پلاستیکی کاشته شده و نهال های حاصله، در cm9 بالای بذر، پیوند اسکنه یا گاوه ای زده می شوند. پیوندک ها در این نوع پیوند، از شاخه های انتهایی تازه قطع شده گرفته می شوند، که دارای جوانه هایی برجسته باشند. گلدان های پلاستیکی حاوی گیاهان پیوندی، برروی سکوهایی که درگلخانة ازدیاد قرار دارند، جای داده می شود. این کار، رعایت امور بهداشتی رابرای پرهیز از P.cinnamomi میسر می سازد. پس از 6-4 هفته، گیاهان پیوندی را به زیر سایبانی که دارای 50% سایه باشد منتقل می کنند تا مقاوم شود. پس از آدابته شدن گیاهان پیونــــــد شــده را در گلدان های بزرگ، به منظور انتقال به یک محل رشد در هوای آزاد، قرار می دهند. در فلوریدا، پیوند جانبی بر روی نهال های آبدار و جوان، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش نهال هایی که در ظرفهای یک گالنی قرار دارند، زمانـــی که cm25-15 ارتفاع و mm10ـ6 قطـــردارند، پیوند زده می شوند. پیوندک ها از انتهای شاخه های بطول cm7.5ـ5 همراه با یک جوانة انتهایـــی برجستـــه و درست همزمان با از سر گرفتن رشد، از پایة مادری برداشت می شوند.
بذر آوواکادو نسبتاً درشت و تک نطفه ای است، و درخزانة هوای آزاد بطـــور خطـــی و بفاصلة cm40-35در هر جهـــت کاشتـه می شود، در اینصورت خاک خزانه باید مخلوطی از ماسه و خاک مرغوب باغچه باشد. یکی از خصایص هستة آووکادو این است که پس از آنکه پوست ترک خورده و برگچه های اولیــــه، یعنی کوتیلیدون ها ظاهر گردیدند، این برگچه ها درجهت طولی شکاف خورده ازیکدیگر جدا می شوند و هرگاه با هر یک از دو قسمت برگچه مقداری ازسلولهای جوان که بعداُ تولید درخت می کنند همراه باشد، بجای یک نهال، دو نهال سبز شده و رشد می نماید. گاهی اتفاق می افتد که کوتیلیدون بوسیلة چند شکاف طولی به بیش از دو قسمت تقسیم می گردد، و تولید چندین نهال می کند. این پدیده از نظر تهیة پایة همجنس و یک دست بسیار جالب توجه است، زیرا نهال ها دارای ژن های مشابه و بنابراین دارای خواص ارثی ظاهری و باطنی یکسانی می باشند. قلمه های نیمه چوبی گرفته شده ازدرختان بالغ نژاد مکزیکی می توانند در زیر سیستم مه افشان، با استفاده ازگرمای بستر درحدود c º25 ریشه دار شوند، به شرط آنکه هفت عددبرگ، یا بیشتر برروی هر قلمه cm20 نگهداری شود. اگربرگها ریزش کنند، ریشه دهی متوقف می شود. ریشه دارکردن قلمه هایی که از درختان بالغ نژادهای گواتمالایی و یا هند غربی گرفته شده اند مشکل می باشد، اما می توان آنها با قرار دادن قسمت پایینی شاخة برگدار درتاریکی کامل ریشه دار کرد. قسمت انتهایی چنین شاخه ای در نور نمو می کند تا آن که 4 تا 3برگ بر روی آن تشکیل شود، سپس چنین شاخه هایی که پایین آنها تاریکی دیده، جدا شده و درجعبة تکثیر ریشه دار می شوند. در جهت بهبود ریشه زایی استفاده از هورمونهای مربوطه بی فایده است. آوواکادوهایی که به صورت قلمه ریشه دارشده اند، نهایتاً درختان رضایت بخشی تولید می کنند، ولی بطورکلی درمراحل اولیه رشد کندی دارند.
منبع: ناقل، 1381، موضوع سمینار دوره ی کارشناسی ارشد
در قرن هیجدهم با افزایش اسامی گیاهان، گیاهشناسان اروپایی بر آن شدند که قوانین را جهت نامگذاری علمی گیاهان به وجود آورند. اولین قدم توسط لینه در سال 1751 برداشته شد و در اواخر قرن هیجدهم با حفظ حق تقدم Priority برای اسامی قدیمی گیاهان فعالیت های بعدی شروع شد. به این ترتیب گیاهشناسان به تدریج سیستم نامگذاری را به وجودآوردند که گیاهان به گروه های مشابه تقسیم شوند و برای نامگذاری آنها از اسامی لاتین استفاده شود و یا هر اسمی که از زبان های دیگری گرفته شده باشد، به صورت لاتین برگردانده شود. علت اینکه زبان لاتین به عنوان زبان علمی و رسمی برای نامگذاری گیاهان به کار برده شد، به این جهت بود که اولاً از زمان های قبل از لینه و همچنین در عصر لینه لاتین زبان علمی دانشمندان بود و از طرفی چون زبان لاتین در مطالعه و مکالمه مورد استفاده نمیباشد مانند زبان های دیگر کمتر دچار تغییر و تحول میگردد. از طرف دیگر به کار بردن اسامی عامیانه در زبان های مختلف، بینالمللی نبوده، در نتیجه در بسیاری نقاط دنیا ممکن بود گیاهی (گونهای) دارای اسامی متعدد باشد و یا اسامی عامیانه و محلی، بدون تمایز بر روی جنس و گونه گذاشته شود. مثلاً سروکوهی Juniperus در بعضی کتاب های فارسی به اسامی عرعر، ارس، کوکلان و آردج ذکر شده است و یا درخت سرو Cupressus به نام های متنوع سرو، ورس، اورس، درخت آزاد و سرو آزاد ذکر شده است و یا درخت لیلکی Gleditschia در شمال ایران دارای اسامی مختلف به نام های لیلک، لالکی، لک و کرات میباشد و به همین طریق در زبان های دیگر. با توجه به مسائل فوق، سیستم نامگذاری به وجود آمد که به کار بردن اسامی علمی را به صورت استاندارد شدهای در عالم گیاهی و جانوری متداول کرد.
در نتیجه گیاهشناسان و جانورشناسان امروزی نیز در تمام کشورها قوانین بین المللی خاصی را برای نامگذاری علمی گیاهان و جانوران به کار میبرند که به نام قوانین نامگذاری بینالمللی گیاهشناسی International code of Botanical Nomenclature برای گیاهان ICNB و قوانین نامگذاری بین المللی جانورشناسی International code of Zoological Nomenclature برای جانوران ICNB میباشد. هدف از قوانین بین المللی نامگذاری گیاهان، ایجاد روش نامگذاری ثابت برای گروه های تاکزونومیکی میباشد که از به کار بردن اسامی و نام هایی که باعث اشتباه و یا ابهام و یا اغتشاش در علم میشود، جلوگیری نماید. اولین بار کنگره گیاهشناسی بینالمللی توسط گیاهشناس معروف سویسی آلفونس دوکاندول درسال 1867 در پاریس تشکیل شد که در این کنگره قوانین زیر به عنوان زیربنای نامگذاری گیاهان پایه ریزی شد:
هیچ گیاهی نباید بیش از یک اسم علمی داشته باشد.
نام گونه باید همراه با نام جنس ذکر گردد.
برای هر اسم باید شرحی نوشته شود و یا وسیله دیگری جهت شناسایی گیاه مزبور فراهم گردد و ذکر تاریخ حتمی است.
دوگونه گیاهی نباید دارای یک اسم علمی مشابه باشد.
نام گیاه باید همراه با نام مؤلف آن گیاه باشد.
با توجه به تغییراتی که به تدریج در قوانین نامگذاری لازم به نظر میرسید، کنگرههای بعدی در سنوات 1910،1907،1905،1892 تشکیل گردید و مهمترین کنگره در سال 1905 در وین بود که مسائل مهم مربوط به نامگذاری را مورد بحث قرار داد. از آن جمله قرار شد برای کلیه اسم های جدید از اول ژانویه 1908 شرحی به لاتین نوشته شود و به تدریج در طول تاریخ گیاهشناسی قوانین کلی و بسیار مهمی برای نامگذاری گیاهان در نظر گرفته شد که تمام گیاهشناسان دنیا بایستی این مقررات و قوانین بینالمللی را رعایت نمایند. شرح کامل قوانین و کد نامگذاری توسط لورنس Lawrence (1951)، اسمیت(1957)، استافلو Stafleu (1968)، یا اصطلاحات مورد استفاده توسط استرن Stearn در کتاب واژهنامه گیاهشناسی لاتین Botanical latin در سال 1973 به طور کامل ارایه شده است.
امروزه گیاهشناسان دنیا کد بینالمللی نامگذاری گیاهان را به کار میبرند که به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی نوشته شده است. این کد شامل چند اصل مهم و مشخص میباشد که عبارتند از:
اصل اول: اسامی علمی گیاهشناسی Botanical Nomenclature مستقل از اسامی علمی جانورشناسی Zoological Nomenclature میباشد و ممکن است اسامی و نام هایی که برای گیاه به کار برده میشود در مورد جانور نیز همان اسم به کار برده شود. به عنوان مثال اسم کوکروپیا Cocropia هم برای جنس حشره شب پرک بید و هم برای یک جنس بزرگ از گیاهان گرمسیری از خانواده توت Moraceae به کار برده میشود. کوریدالیس Corydalis جنس گیاهی از خانواده شاه تره Fumariaceae و جنس حشره مورچهخوار کوریدالیس از حشرات زیر خانواده کوریدالیدا Corydalidae راسته بال توری مگالوپترا Megaloptera میباشد.
اصل دوم: اسامی درخواستی برای گروه های تاکزونومیکی براساس نمونه تیپ Type specimen تعیین شده است. اصل مربوط به تیپ این است که اسم هرگونه بایستی روی نمونه به خصوص و مشخصی گذارده شده باشد که به نام نمونه تیپ نامیده میشود. نمونه تیپ هر جنس یک گونه و تیپ هر خانواده یک جنس میباشد و غیره.
اصل سوم: اسم علمی یک گروه تاکزونومیکی بر اولویت انتشار اسم آن گروه بنا شده است یعنی اسم صحیح اسمی است که طبق قوانین و کد بینالمللی زودتر چاپ شده باشد. به همین منظور اولویت یا حق تقدم در گیاهشناسی از اول مه 1753 برای اسامی گیاهان آوندی با انتشار «گونههای گیاهان Species plantarum» لینه آغاز شد.
اصل چهارم: هر گروه تاکزونومیکی با موقعیت خاص خود در هر طبقه فقط میتواند دارای یک اسم باشد که طبق قوانین نامگذاری قدیمیترین اسم خواهد بود(به جز در مورد گونه).
اصل پنجم: اسامی علمی گروه های تاکزونومیکی بایستی به صورت لاتین نوشته شده باشد که شامل اسامی جنس، گونه و سایر گروه ها میباشد.
اصل ششم: قوانین مربوط به نامگذاری عطف به ماسبق میشود، مگر آن که صریحاً محدود شده باشد.
اصولی که پایه سیستم نامگذاری گیاهان را تشکیل میدهد شامل قوانین Rules و توصیهها یا پیشنهادات Recommendations میباشد. منظور از قوانین این است که اصطلاحات علمی گذشته در دستور مشخصی گذاشته شود که پایهریزی برای آینده باشد و هدف از توصیهها بیشتر روشن نمودن مسائل و یک شکل نمودن اسامی علمی گیاهان میباشد.
منبع: کتاب اصول و روش های رده بنـدی گیاهـان دانشگاه پیام نور
پتاسیم تقریباً در تمام فرآیندهای متابولیسمی گیاه نقش دارد. پتاسیم به صورت یون با صرف انرژی از خاک جذب شده، وظایف برقراری پتانسیل اسمزی، فعال کردن آنزیمها (بعنوان کوآنزیـم)، تثبیـــت PH، سنتـز پروتئیـن، حرکات روزنـه ای Stomatal Movement، انبساط سلولی، فتوسنتـز، و تعادل آنیونی و000 را درگیاه به عهـده دارد. قسمت اعظم پتاسیم موجود در گیاه بصورت ترکیبات معدنــی در سیتوپلاسم واکوئل مشاهده گردیده، و برعکس فسفـر و ازت در ترکیبات سلولــی شرکت ندارد و عمده نقش آن در فعل و انفعالات گیاهی است. بین تولید نشاستـه و قنـد و مقدار پتاسیم رابطة مثبتـی وجود دارد. پتاسیـم فعالیـت دیاستـازی و قنـدسازی را در گیـاه افزایش داده و بدیـن ترتیـب از عمل یـخ زدن در داخل سلول های گیاهـی تا حدود زیادی می کاهـد، و به همیـن دلیـل است که می گوینـد: پتاسیم مقاومـــت گیاهان را به سرما افزایش می دهد. ثابــت شـده است که وقتی مقـدار پتاسیــم در سلول های درخت کاج 3/0% باشـد فقط 4 روز در مقابل خشکی مقاومت می کند در حالیکه اگر مقدار آن به 3/1% برسد، مقاومت درخت تا 7 روز افزایش می یابد، بنابراین پتاسیم در افزایش مقاومت گیاه در مقابل خشکی هم موثر است. پتاسیم متابولیسم ازت را در گیـاه مسـاعـد می کند. این عنصر برای گیاهان روغنی لازم بوده و مقدار و فعالیت تولیـد مواد روغنی را در سلولهای گیاهی افزایش می دهد. اکثر گیاهان در موقع رشد و نمو به پتاسیم زیادی احتیاج دارند و این نیاز در درختان میوه تمام مدت فعالیــت را شامـل می شود. پتاسیـم در درختان میـوه در عمــــل فتوسنتــز، تشکیـل هیدرات کربن، تشکیل پروتئین، و کنترل و جلوگیری از تبخیر و تعرق نقش مهمـی ایفا می نماید. یون پتاسیم با تجمع در روزنه ها باعث منفی تر شدن فشار اسمـزی و جذب آب می گردد که در نهایت به باز شدن روزنه و وقوع عمل تبادلات فتوسنتزی می انجامد.
پتاسیم در گیاه متحرک بوده و به خاطــر تامین نیاز گیاه به کاتـیون تک ظرفیتــی در چندیـن واکنش آنزیمی شرکت می کند. پتاسیم به عنوان فعال کنندة تعدادی از آنزیم های گیاهی عمل می نماید. ایوانز و سرجـــر(1996) لیستی از 46 آنزیم شناخته شده را که پتاسیم به عنوان فعال کنندة آنها نقش دارد، تهیــه نموده انــد. این آنزیــم ها در واکنش های متابولیسمـی مربوط به کربوهیـدارت ها، اسیـدهای نوکلوئیک، نوکلئوتیدها، اسیدهای آمینه و سنتز پروتئیــن و اسیــد فولیـک به عنـوان کاتالیــزور عمل می نماید.
جذب یـون پتاسیم به داخل سیتوپلاسـم یا واکوئل سلول های ریشه با جذب فعال صورت می گیرد و احتیاج به انرژی دارد(انرژی خواه است). دیواره ای که پتاسیــم از آن عبور می کند غشا پلاسمایـــی است، که سیتوپلاسم را احاطه کرده است. پتاسیم فراوانترین کاتیون موجود در سیتوپلاسم است. پتاسیم ماده ای مهم در انبساط سلولـــی بوده و رشد سریع درخــت در شرایط کمبود پتاسیم دچار اشکال می شود. انبساط سلولی شامل تشکیل یک واکوئــل بزرگ مرکزی است که بالاخـص درمیـوه می تواند بیش از 90% حجم سلول را اشغال نماید. این مطلب که انبساط سلولی درنتیجة تراکم پتاسیم در سلولها و واکوئلها بوجود می آید، اثبات شده است (پتاسیم برای بزرگ شــدن اندازة میــوه امری ضروری می باشد). پتاسیم درمحدودة 7/0 - 1% وزن خشک برگ، باعث افزایش وزن و اندازة میــوه می شود، و وقتی غلظت پتاسیــم قبـل از تیمار بیش از 1% باشد، هیــچ اثری ملاحظه نخواهد شد.
در برخی از گیاهان پتاسیم به همراه قندهای احیا کننده می توانند به صورت مکمـل هم، فشار اسمزی لازم برای انبساط سلولی را فراهم بنماید. چگونگی عملکرد پتاسیــم و سوربیتــول به عنوان دو مادة فعال در فشاراسمزی و بزرگ شدن میوه ها، هنوز روشن نشده است. پتاسیم علاوه بر نقشـی که در آوندهای چوبی وآبکش دارد، در حفظ تعادل یون های غیـرمتحرک سیتوپلاسم و آنیون های متحرک واکوئل نقش مهمی را ایفا می کند.
تجمـع اسیدهای آلی اغلب حاصل انتقال پتاسیم به داخل سیتوپلاســم است، بدون اینکـه آنیونها را با خود به همراه ببرد. برای ایجاد حالت موازنـه در پتاسیم نامتعادل، نیاز به سنتـزهای ضریـب ترکیبـی برای مولکول های اسیدهای آلی است. در هلو کوددهی پتاسیمی باعث افزایش میزان اسید موجود در تیتراسیون میوه می گردد. اسیــد تولیــدی در درختان میوه اغلــب مالات است که می تواند مجدداً به ریشه منتقل شده و یا در بافت متراکم گردد.
پتاسیم نقش مهمی را در فعال کردن آنزیمهای احیا کنندة گازکربنیک ایفاء می نماید. بطور خلاصه دراعمال زیستی چندی به شرح زیر دخالت دارد:
میزان پتاسیـــم موجـود در بافت های گیاهی از گیاهی به گیاه دیگر متفاوت بوده، حتی بین ارقام نیز تفاوت هایی دیده می شود. شرایط محیطی هم در تعیین حد بحرانــی پتاسیم تاثیر دارند. معمولاً یون پتاسیم به اندازة 1/0 مقدار یون کلسیم در خاک، بصورت قابل جذب وجود دارد. اما مقدار آن در گیاه 10 برابر کلسیـــم است. در گیاه، ازت بصورت پروتئیــــن تکامـــل می یابد. پروتئیـن ها از ترکیبات ضــروری آنزیمها می باشند و در اصــل آنزیمها انواعـی از پروتئیــن بوده، بیشتـر پروتئین گیاهان جوان بصورت آنزیم می باشند.
پتاسیم بیشتـــر آنزیم هایی را فعال می کند که باعث تجمع ترکیبات مولکول بزرگ، مانند نشاستــه و پروتئین می شوند. موادی که در برگ ساخته می شود باید به نقاط زاینــده و ذخیــره ای گیاه انتقال داده شود. هرچه میزان پتاسیم گیاه به مقدار بهینه یا اپتیمـــم نزدیک تر باشد انتقــال این مواد نیـــز سریعتر خواهد شد. در گوجه فرنگـــی با افزایش میزان پتاسیم انتقال مواد از برگ به میـوه ها بیشتر می گردد. مصرف پتاسیم کافی در گیاهان باعث پاییـــن آمدن مصرف آب برای تولیـد هر واحد مادة خشک گیاهی می شود. در ضمن وقتی گیاه در معرض کم آبـــی باشد شــدت کربن گیری در گیاهان مبتـلا به کمبـود پتاسیـم به صفـر نزدیک می شود، در حالـــی که در گیاهان با پتاسیم کافی همچنان عمل فتوسنتـــز ادامه می یابـــد. بنابر آنچه که گفتـه شد، پتاسیم باعث افزایش راندمان آب می گردد؛ پتاسیم در افزایش راندمان آب اثرات مستقیم و غیر مستقیمی دارد، از اثرات مستقیــم آن می توان به افزایش جذب آب، کاهـش تعرق، و سایر مکانیسم ها اشاره کرد. مثلاً مکانیسمـــی در گیاهان مناطــق خشک وجود دارد بنام مکانیسم تنظیم اسمزی Osmotic adjastment که اینگونـــه گیاهان با جـذب زیاد املاح و یون ها، وتجمع آنها در برگ ها باعث منفی تر شدن پتانسیل آب در درون گیاه می شوند و این امر به جذب آب کمک می کند. اثر غیر مستقیم مصرف پتاسیم بدین صورت است که با مصرف پتاسیم عملکـــرد تولید افزایش می یابـــــد و در نتیجه واحـدهای آب لازم برای تولید محصول کمتر می شود، این مسئله در کشوری مانند ایران حائز اهمیت است.
پتاسیم باعـث افزایش مقـاومت گیاه نسبت به آفـات و بیماری هـا می گردد؛ بدیـن صورت کــــه ایـن عنصر باعث کلفتی کوتیکول برگ گردیده، در خنثی کردن نیتروژن اثــــر دارد، در بعضـی از گیاهان پتاسیم ترکیباتی را تولیــد می کند که برای عامـل بیماریزا سمی است، مثلاً در سیب زمینی که گیاهی پتاس دوســت است، مصرف پتاس تولیـــد اسیدآمینه ای بنام آرژنیـن را افزایش می دهد و آرژنین برروی قارچ فیتوفتـرا که باعث مرگ و میر بوته های سیب زمینی می گردد اثر سمی دارد. پتاسیم در گیاهان مختلف با افزایش غلظت شیرة سلولی، کاهش نقطة انجماد، و کاهش آب آزاد سلول (آب اکثراً با دیوارة سلولی پیوند می یابد) از سرمازدگی گیاه جلوگیری می کند.
منبع: ناقل، 1381، موضوع سمینار دوره ی کارشناسی ارشد
با عنایت به نزدیکی هفته ی منابع طبیعی و روز درختکاری لازم دیدم مطالبی را در مورد اهمیت منابع طبیعی در وبلاگ درج نمایم هر چند به جد معتقدم حفاظت وحراست از منابع طبیعی مربوط به تمام طول سال بوده و مختص به این چند روز نمی باشد.
شما حتماً در طول زندگی در مجلات و کتابها خواندهاید و یا از اخبار، رادیو و تلویزیون راجع به بحرانهای تکرارشونده مطلع شدهاید، بحرانهایی از قبیل جنگ، انفجارات اتمی، انفجار جمعیت و ضایعات ناشی از آن مثل قحطی و گرسنگی و غیره. اینگونه بحرانها در مناطق مختلف کره زمین جملگی گواه بر صدمهخوردن محیط زیست انسان است. آلودگی آب و هوا خود شاهدی بر گسترش شهرنشین و این ضایعات دلیلی بر کاهش بیش از حد گونههای مفید گیاهی و جانوری است. محققینی که به اینگونه مشکلات و مصائب توجه دارند و آنها که وضعیت ملتها و رشد جمعیت جهان را دائماً مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، خبر از گسترش اضطراب، عصبانیت و فشار روحی اقشار جامعه میدهند. هماکنون کسی نمیتواند در مسئولیت مهم خود در حفظ محیط زیست در همه ابعادش شانه خالی کند. هیچ یک از ما نمیتوانیم از جهانی که در آن زندگی میکنیم غافل باشیم.
برخی کشورها که دارای تکنولوژی پیشرفته هستند بین جمعیت کشور و منابع طبیعی تعادل مناسبی را به وجود آوردهاند و به عبارتی از منابع خود با تکنیک صحیح و علمی بهرهبرداری میکنند. نقاطی از دنیا که در آن خطر جنگ و جنگافروزی وجود دارد، معمولاً نقاطی هستند که در آن منابع طبیعی با کمبود مواجه هستند و یا جاهایی هستند که تکنولوژی لازم برای بهرهبرداری از منابع طبیعی موجود نیست. این نقاط غالباً نواحی پرجمعیت جهان را شامل میشوند زیرا رشد جمعیت آنها از رشد تکنولوژی بیشتر است و میزان منابع طبیعی که میتواند در اختیار مردم قرار گیرد، قابل قبول نیست، همزمان با افزایش رشد جمعیت و کم شدن منابع طبیعی خطر جنگ افزایش می یابد. هر راه حل ثابتی برای رفع مشکلات بینالمللی باید تضمین کننده حفظ محیط زیست باشد و آن را ملحوظ دارد تا بتواند سلامت و سعادت زندگی مردم را تأمین و مشکل جمعیتی آنها را برطرف نماید. برای کشورهای پیشرفته که دارای تکنولوژی برتر هستند و مردم آنها با فراوانی مواد و مایحتاج مواجهاند و زندگیشان در حد لوکس است، بسیار مشکل است که بتوانند میزان بدی وضعیت موجود در سایر نقاط دنیا را تجسم کنند. فقط تعداد بسیار کمی هستندکه با محرومیت ثابت مردم در سایر نقاط دنیا آشنا هستند. کشورهای پیشرفته به رشد جمعیت خود توجه داشته، میدانند که رشد ممتد جمعیت چه هزینههایی را دربر دارد و به همین دلیل قادر شدهاند رشد جمعیت خود را کنترل نمایند.
کشورهای پیشرفته میتوانند کارخانجات بیشتری داشته باشند و این فقط به قیمت افزایش آلودگی آب و هوا است. آنها میتوانند ماشینهای بیشتری داشته باشند، ولی به قیمت انبوهی ترافیک در شهرها و افزایش شاهراه ها. آنها میتوانند مسافرت خود را در اتوبان ها زیاد کنند ولی به قیمت افزایش اتوبان ها که خود جای اراضی کشاورزی و منابع طبیعی را اشغال میکند. آب و هوا زمانی تمیز و ارزان قیمت بودند، ولی امروزه آلوده و گران میباشند. زمین زمانی ارزان قیمت و سهلالوصول بود، ولی امروزه مشکل میتوان فضایی را با قیمت ارزان تهیه نمود که از نظر حفظ منابع طبیعی منحصر به فرد باشد و جایی برای تفریح و تنفس اهالی شهرها باشد.
امروزه این واقعیت به حقیقت پیوسته است که نمیتوان رشد جمعیت بیش از حد در کشورهای محروم و قحطیزده را از نظر دور داشت و آن را نادیده گرفت. این ادعا که میتوان مسأله سایر ملل را نادیده گرفت به قول جامعهشناس معروف Paul Ehrlich مثل این است که بگوئیم مسافری در یک قایق که انتهای قایقش در آب فرو رفته میتواند خود را به سلامت از مرگ برهاند. ما همگی سرنشینان کره پرجمعیتی هستیم در جهان واحد و توجه به محیط زندگی بشر باید مورد توجه همگی باشد.
در زمانی نه چندان دور که جهان بزرگ و جمعیت آن بالنسبه کم بود بشر میتوانست در اعمال خود اشتباهات بزرگی را مرتکب شود بدون اینکه به محیط زیست لطمه جدی وارد گردد. اگر جنگلی نابود میشد و یا مرتع و علفزاری به بیابان تبدیل میشد، هنوز هزاران جنگل و چمنزار دست نخورده وجود داشت. امروزه جهان کوچک و جمعیت آن بسیار زیاد است و هرگونه اشتباهی غیر قابل جبران است. هرگونه اشتباهی در رابطه با محیط زیست و تأمین مجدد آن بسیار پرهزینه است، تلاش و تقلا برای حفاظت از محیط زیست چیزی است که باعث رشد و ارتقاء میشود و سعادت کامل افراد را تضمین میکند. بشر باید در طبیعت به گونهای عمل کند تا ضمن تهیه غذا و تأمین زندگی که برایش اساسی هستند، آن را در حد اعلا حفظ نماید. طبیعتی سرشار از فضا برای جابجایی، سرزمین طبیعی برای گردش کردن، مناظر طبیعی برای تحسین کردن و جانوران وحشی برای مشاهده، مطالعه، شکار و غیره....
امروزه باید تصمیمات مفید خود را در رابطه با حفظ کیفیت محیط زیست سریعاً به مرحله اجراء درآوریم. اگر بیش از این منتظر بمانیم ممکن است موقعیت مناسب را از دست داده و محدودیت های زیادی در رفتار با طبیعت ایجاد گردد، هدف ما این نیست که فقط راهحل سادهای برای محیط زیست انتخاب و معرفی کنیم. برای بسیاری از مشکلات هماکنون هیچ راهحلی نداریم و تنها کاری که اکنون میتوانیم در رابطه با حفظ محیط زیست بطور قاطع انجام دهیم، حفاظت از آن با محدود کردن رشد بیشتر جمعیت است. سایر راهحل ها یعنی افزایش تولیدات از طبیعت برای تغذیه نسل بشر و غیره موقعیت را خراب تر میکند. قبل از اینکه موقعیت از این هم خراب تر شود و جهانی خلق کنیم که دیگر نسل بشر قادر به ادامه زندگی در آن نباشد، باید به فکر چاره باشیم و وارد عمل شویم.
منابع طبیعی، مواد، سرزمین و موجودات زندهای هستند که بویژه در فرهنگ انسانی مفید و ارزشمند هستند. امروزه همه چیزهای موجود، روی کره زمین از یخهای قطبی گرفته تا قلل کوه های استوایی و اعماق دریاها برای انسان ارزشمند بوده و در نتیجه جزء منابع طبیعی محسوب میگردند.
منابع طبیعی را به دو دسته کل تقسیم میکنند. یکی منابع تجدید شونده و دیگری منابع غیرقابل تجدید. مطالعات اخیر نشان داده است که حد و مرز بین این دو کاملاً مشخص نیست و این خود از اهمیت این تقسیمبندی میکاهد. منابع تجدیدشونده همان منابع زنده هستند مانند جنگل ها، مراتع، آبزیان، خاک و...، منابع طبیعی غیرقابل تجدید، اشیاء بیجان مثل معادن و سوختهای فسیلی هستند.
اختلاف بین این دو دسته از منابع بسیار مهم هستند. منابع زنده قادر به تکثیر، تولید مثل، افزایش و جابجایی هستند. اگر از این منابع بطور صحیح استفاده شود می توانیم سال های سال ازآنها بهرهبرداری کنیم بدون اینکه لطمهای به آنها واردآید. منابع غیرقابل تجدید به خودی خود جابجا نمیشوند و مدت زمان جابجایی آنها آنقدر طولانی و به نسبت کم است که در زمان حیات انسان قابل رؤیت نیست. تودههای آهن یا منابع نفت رشد نمیکنند. وقتی یک منبع مرده مورد مصرف و استفاده قرار گرفت از دست رفته و ما باید چیز دیگری را جایگزین آن کنیم و یا اینکه بدون وجودآن به زندگی ادامه دهیم.
دومین اختلاف مهم این دو منابع در این است که منابع زنده به هم پیوسته و وابستهاند. اگر جنگلی را بطور یکسره قطع کنیم نه تنها درختان از بین میروند بلکه به خاک هم صدمه وارد میگردد. نسبت های آبی منطقه تغییر میکند. زندگی ماهیان در نهرها و رودخانهها و زندگی جانداران در خشکی تخریب و یا ممکن است بطور چشمگیری تغییر یابد. پس منابع زنده در هر ناحیهای به همدیگر گره خورده و عجین هستند چنانچه به یکی لطمه وارد شود به سایرین نیز وارد میگردد. در منابع غیرقابل تجدید این طور نیست، استخراج زغالسنگ در یک ناحیه ضرورتاً تأثیری بر سایر ذخایر ندارد.
هنگامی که ما زغال سنگ یا نفت را برای سوختن مصرف میکنیم جنگل محفوظ میماند، ولی همزمان هوا آلودهتر میشود به نحوی که رشد نباتات و حیوانات ممکن است به مخاطره افتد. امروزه معلوم شده که بسیاری از منابع از جمله اکسیژن موجود در هوا، نفت و زغالسنگ موجود در زمین نتیجهای از فعالیت موجودات زنده است و به آنها وابسته است. منابع طبیعی غیرقابل تجدید دائماً در حال کاهش و تنزل هستند و با افزایش رشد جمعیت توسط بشر بطور بیرحمانه مصرف میشوند. بایستی در استخراج و مصرف آنها جانب احتیاط را حفظ نموده و از ضایعات و فضولات آنها جلوگیری نمود. با اعمال اینگونه مدیریت بهرهبرداری از منابع امکان عرضه آن برای مدت زمان طولانی میسر است و بالعکس اگر با بیاحتیاط همه آنها را مصرف کنیم بزودی شاهد زوال و پایان آنها خواهیم بود.
در مناطق خشک مثل شرایط کشور ما، آبهای آبیاری معمولاً کیفیت نامطلوبی دارند. منظور از کیفیت آب، مطلوب بودن آن برای مصرف است. آب در مواردی از جمله کشاورزی، باغبانی، آشامیدن و صنعت مورد استفاده قرار میگیرد، در باغبانی چنانچه آب برای پرورش درختان و گیاهان زینتی مناسب باشد، دارای کیفیت مناسب است.
معیارهای ارزیابی کیفیت آب: شوری یا مقدار املاح، میزان نسبی سدیم، غلظت کربنات و بیکربنات، عناصر سمی.
1- شوری یا مقدار املاح: مقدار شوری و املاحی که در آب آبیاری وجود دارد اگر از یک حد مشخصی تجاوز کند اصطلاحاً آب را شور میگویند. آب شور، باعث شور شدن خاک میشود.
2- میزان نسبی سدیم: میزان نسبی سدیم آب، نسبت سدیم Na به کلسیم Ca و منیزیم Mg میباشد. چنانچه این نسبت بالا باشد آب را سدیمی میگویند. آب سدیمی موجب سدیمی شدن خاک میشود.
آبها از نظر شوری به چهار گروه: C1, C2, C3, C4 طبقه بندی میشوند. کلاس C1، آبهایی هستند که کمتر از۲۵۰ میکرو موس بر سانتیمتر شور هستند، یا هدایت الکتریکی کمتر از ۲۵۰ میکروموس بر سانتیمتر دارند. کلاس C4 شامل آن دسته از آبهایی است که بیش از ۲۲۵۰ میکروموس بر سانتیمتر شور هستند.
از نظر سدیمی بودن آبها به چهار گروه: S1, S2, S3, S4 طبقه بندی میشوند. گروه S1 آبهایی هستند که نسبت جذب سدیم آنها کمتر از ۱۰ است. هر گروه از این آبها، محدودیت های خاص داشته و نیازمند به مدیریت خاصی برای آبیاری میباشند. پس شوری و سدیمی بودن دو معیار برای ارزیابی کیفیت آبهاست.
3- غلظت کربنات و بیکربنات: معیار سوم، غلظت کربنات و بی کربنات آب های آبیاری است. غلظت زیاد کربنات و بیکربنات باعث میشود که این دسته از آبها برای آبیاری نامناسب شوند و مشکلاتی را ایجاد کنند.
مشکلات ناشی از بیکربنات فراوان آب در تغذیه گیاه: بی کربنات زیاد در آب به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در تغذیه گیاه اثر دارد. بی کربنات زیاد آب، باعث تسریع سدیمی شدن خاک میشود و در نتیجه مشکلات خاکهای سدیمی در تغذیه گیاه را نیز به همراه دارد. در تغذیه گیاه، اثر مستقیم بیکربنات زیاد در آب مهمتر است. بیکربنات زیاد در آب باعث ایجاد اشکال در جذب آهن و روی توسط گیاه میشود. یعنی آب های دارای بیکربنات زیاد موجب تشدید کمبود عناصری مثل آهنFe و رویZn، درگیاه میشوند. گیاهان زینتی به کمبود آهن حساس هستند و چنانچه بیکربنات آب زیاد باشد کمبود آهن تشدید میشود. کمبود آهن باعث تغییر رنگ برگها از سبز به زرد می شود، در برخی از گیاهان ممکن است رنگ برگ کاملاً سفید شده یا رگبرگها سبز و بقیه برگ حالت زردی داشته باشد. باید در مصرف آب هایی که بیش از ۲۰۰ میلیگرم در لیتر بیکربنات دارند احتیاط کرد.
4- عناصر سمی: عامل مهم دیگر در ارزیابی کیفیت آب، عناصر سمی است. در آبهای مناطق خشک، ممکن است عناصری مثل کلر، سدیم و بُر به مقدار زیاد وجود داشته و باعث مسمومیت گیاه شوند. علاوه بر آن، آبهای آلوده مانند پس آب های صنعتی دارای عناصر سمی مانند: کادمیومCd، سربPb و نیکلNi میباشند. به نحوی که غلظت این عناصر در آب فراوان است و برای گیاه ایجاد مسمومیت میکند. حد مجاز عناصری مانند آلومینیومAl، بریلیومBe، سلنیومSe و نیکل در آب بسیار کم است و اگر از این حد مجاز بیشتر شوند برای گیاه ایجاد مسمومیت میکنند.
منبع: کتاب تغذیه گیاهان دانشگاه پیام نور
فلفل شیرین گیاهی است یکساله از خانواده ی Solanacea با نام علمی Capsicum annuum Lاین گیاه دارای ساقه ای محکم و ایستاده بوده و ارقام گلخانه ای دارای ارتفاعی تا 1 متر هستند که در بعضی از منابع ارتفاع آن را cm180-50 ذکر کرده اند. این گیاه انشعابات ساقه ای زیادی را تولید کرده و هر کدام از آنها به یک غنچه ی گل ختم می شود (دارای فرم چتری).
برگهای فلفل اغلب کشیده یا قلبی شکل با لبه صاف بوده و بوسیله ی دمبرگ بلندی به ساقه متصل میشود. گلهای فلفل دوجنسی Hermaphrodite بوده وعلاوه بر غنچه ی انتهای شاخه ها، اغلب بصورت منفرد و گاهی دوتایی در زاویه ی برگها و شاخه ها بوجود می آید. ظهور گل تدریجی بوده و از مراحله ی گل تا شروع برداشت 6-4 هفته بطول می انجامد. رنگ گلبرگها سفید زرد، سبز روشن، بنفش و قرمز بوده و پرچم ها جدا از هم دارای بساکی بنفش رنگ هستند. تخمدان در این گیاه 3 برچه ای و طول خامه آن 5-4 میلیمتر است. قسمت برآمده مادگی از یک طرف آزاد و از طرف دیگر به پرده ی مزوکارپ چسبیــده است. فلفل گیاهی اتوگام بوده ولی آلوگامی هم بعلت بزرگی گل، قدرت زیاد، و طولانی بودن دوره تلقیح در این گیاه اتفاق می افتد. حالت پارتنوکارپی در فلفل بندرت بوجود می آید. گل این گیاه همانند گوجه فرنگی پنتامر یا 5 قسمتی است.
وجود حشرات برای تلقیح این گیاه لازم نبوده، ولی درصورت استفاده موجب افزایش وزن و بذر میوه می شوند. براین اساس آزمایشی در مناطق جنوبی استان کبک کانادا صورت گرفته، و در این آزمایش از نوعی مگس سیرفید بنام Eristalis tenax L در شرایط گلخانه برای گرده افشانی فلفل شیرین استفاده بعمل آمده است. مگسهای سیرفید حشراتی دوبال هستند که در اوایل بهار در باغها و مزارع شته ها و سایر بند پایان را شکار می کنند. حشره ی بالغ از گلها تغـذیه کرده و حشـره ی ماده تخم های خود را اکثـراً در اطراف کلنـی شته ها بطور پراکنده قرار می دهد. کرمینه ها قادرند حتی یک شاخه ی آلوده به شته را به سهولت پیدا کرده و شته ها را مورد حمله قرار دهند.
در این آزمایش 3 نوع گیاه انتخاب شده است:
1- گیاهان شاهد که عمل گرده افشانی توسط حشرات در آنها صورت نگرفته است.
2- گروه دوم گیاهان بطور محدود توسط حشره وزیت شده اند که این ملاقات در گلهای انتخابی صورت گرفته است.
3- این گیاهان بدون محدودیت و در دوران آمادگی گلها جهت تلقیح با حشرات تماس داشته اند.
بعد از این مرحله به تمامی میوه ها اجازه داده اند تا بمدت 30 روز رشد کنند. پس از این مدت میـوه ها را برداشت کرده و تاثیـرات آزمایش را برروی موقعیت بذر و وزن میوه مشاهده کرده اند. بیشترین تعـداد بذر را در دو گروهــی که توسط حشرات گرده افشانـــی شده بودند مشاهده نموده اند، هـمچنین وزن میوه در گروهی که بدون محدودیت توسط حشرات تلقیح شده بودند بیشتر از سایرین بوده است. در نتیجه این آزمایش نشان داده است که که وجود حشرات برای بهبود کمیت و کیفیت میوه ها مطلوب می باشد.
میوه: اندازه و شکل میوه در ارقام و واریته های مختلف فلفل متفاوت بوده، و بشکل کشیده، مخروطی و گرد دیده می شوند. بعلت خالی بودن فضای داخلی میوه وزن آن نسبت به حجم میوه کم، و از ۱۲۰-۲۰ گرم در ارقام مختلف تغییر می کند.
گوشت میوه درحدود 7-1 میلیمتر ضخامت دارد. میوه ی فلفل سته بوده و رنگ آن در حالت نارس و قابل عرضه به بازار سبز تیره و در بعضی از ارقام زرد روشن است. میوه ی کاملاً رسیده به رنـگ قـرمز سیر، نارنجـی، زرد پر رنگ، بنفش تیره، و در برخی از واریته ها به رنگ سیاه در می آید. رنگ قرمز فلفل دلمه ای نوعی کاروتنوئید بوده و از دو ماده بنامهای کاپسانتین و کاپسروبین تشکیل گردیده است.
میوه ی فلفل شیرین دارای 4-2 حجره است که بوسیله ی دیواره هایی از یکدیگر جدا می شوند. بذر فلفل به رنگ زرد مایل به سفید و به صورت متمرکز در ناحیه ی دم میوه قرار دارد. وزن هزار دانـه ی آن به gr7-6میرسد و از هـر کیلـوگرم میـــوه ی فـلفل دلمه ای درحدود gr7-5 بذر بدست می آید. فلفل از لحاظ جوانه زنی برون زمینی Epigious است.
ریشه: بوته ی فلفل در خزانه دارای ریشه ی اصلی نسبتاً طویلی است که پس از خارج شدن از خاک کم و بیش صدمه می بیند. بعد از کاشــت نشاها در محــــل اصلی باقیمانــــده ی ریشه ها، ریشــه های فرعی زیادی را تولید می نمایند و سیستمـــی قوی برای جذب مواد غذایی بوجود می آورند. ریشه های فلفـــل پس از 2 ماه در عمق 35-25 سانتیمتر گستــرش می یابنـــد و طبــــق بررسی های انجام شده، در اواخر رشد ریشه های گیاه می توانند تا شعاع یک متری و عمق cm65 انتشار بیابند. قدرت تولید ریشه های نابجا در فلفل بسیار ضعیف است به همین دلیل کاشت عمیق نشاء در این گیاه فایده ای ندارد.
منبع: ترجمه و گردآوری از سایت دانشگاه فلوریدا