منشاء: جنگل های مرطوب و گرم برزیل، شکل: بوته با ریشه غده ای، ارتفاع: حدود 30 سانتیمتر
برگ ها: بیضی شکل، صاف با دمبرگ کوچک و به ابعاد 9×16سانتیمتر. برگ ها ی جوان به صورت لوله ای بوده و پس از باز شدن دارای نقش بسیار زیبائی می باشند. برگ ها به رنگ زیتونی و رگبرگ ها به رنگ قهوه ای هستند. سطح زیرین برگ قرمز است. در بعضی از انواع مارانتا 8 تا 10 لکه تیره رنگ به صورت جفت روی برگ ها مشاهده می گردد و زیر برگ ها سبز مایل به آبی با لکه های قرمز رنگ است.
گل و میوه: حائز اهمیت نمی باشد.
محل زندگی: این گیاه احتیاج کمی به نور داشته و تحمل آفتاب تابستانی را ندارد. در تمام طول سال بایستی محل زندگی آن حرارتی بیش از 20 درجه سانتیگراد داشته باشد و در زمستان کمتر از 18 درجه نگردد. رطوبت نسبتاً زیاد هوا از احتیاجات اولیه این گیاه زینتی است.
احتیاج به نور: بین 500 تا 700 لوکس
این جنس که از تیره Saxifragaceae است از جمله 80 گونه مختلف خزان کننده و همیشه سبز درختچه ای و بالارونده تشکیل شده است و تمام آنها در کنار دریا به خوبی رشد می کنند.
یکی از گونه های مهم آن که به صورت گیاه آپارتمانی استفاده می شود گل ادریسی H.macrophylla نام دارد و آن را H.hortensis و H.opuloides نیز می نامند. این گونه بومی چین و ژاپن است.
ارتفاع و گسترش آن در طبیعت به بیشتر از یک متر می رسد. برگ ها پهن، تخم مرغی شکل، دارای لبه دندانه دار و رنگ سبز روشن و براق می باشد که به صورت متقابل قرار گرفته و خزان کننده می باشند. گل به صورت گل آذین پانیکول دیهیم مانند به عرض بیش از 12 سانتیمتر از اواسط تابستان تا اواخر تابستان ظاهر می شوند. گل ها معمولاً عقیم دارای کاسبرگ های بزرگ به رنگ های سفید، صورتی، آبی، قرمز و ارغوانی می باشند. معروفترین واریته آن Hambourg است که گل های آن رنگ قرمز تند دارد. دیگری واریته Preziosa است که گل های آن صورتی رنگ هستند.
گونه های دیگر این جنس که جهت تزئین حاشیه باغچه های منازل به کار می روند عبارتند است از:
H.quercifolia که بومی آمریکای شمالی است. ارتفاع این درختچه به 1تا 1.5 متر می رسد و گل های سفید مایل به قرمز آن در اواخر بهار ظاهر می شوند.
H.paniculata درختچه کوچکی است که 2-1 متر ارتفاع دارد. گل ها سفید مایل به صورتی آن در تابستان در انتهای ساقه ظاهر می شود.
H.sargentiana درختچه ای است که حدود 2.5-2 متر ارتفاع دارد. گل های سفید رنگ در تابستان به وجود می آید.
H.serrata درختچه ای است که ارتفاع آن تا 2 متر می رسد. گل ها به رنگ آبی یا سفید و ندرتاً صورتی رنگ که در تابستان ظاهر می شود.
H.villosa درختچه ای است که در حدود سه متر ارتفاع دارد. گل ها به رنگ بنفش کمرنگ متمایل به آبی است
مراقبت:
نور: این گیاه خواهان محل سایه روشن است و چنانچه در زیر نور مستقیم خورشید قرار گیرد برگ های آن به صورت پیچیده در می آید.
حرارت: حرارت مناسب برای آن 16-12 درجه سانتیگراد است ولی حرارت های کم 5-8 درجه را به خوبی تحمل می کند. به هر حال باید سعی کرد که مخصوصاً در زمستان حرارت محیط از 16 درجه سانتیگراد بالاتر نرود.
آبیاری: آبیاری باید به طور منظم و روزانه صورت گیرد. به طوری که همیشه خاک گلدان مرطوب باشد و حتی الامکان آب باید فاقد مواد آهکی باشد. در طول زمستان که گیاه به استراحت احتیاج دارد باید به گیاه آب کمتری داد و آن را در محل خنک نگهداری کرد.
رطوبت: این گیاهان طالب هوای مرطوب هستند از اینرو کنار دریا به خوبی رشد می کنند و درختچه نسبتاً بزرگ و متراکمی را به وجود می آورند.
نوع خاک: خاک گلدان باید مخلوطی از خاک باغچه قابل نفوذ، کود حیوانی و خاک جنگلی باشد ولی باید توجه داشت رنگ گل بستگی به اسیدیته و ترکیبات داخل خاک دارد. در داخل خاک های اسیدی گل ها به رنگ آبی و در خاک های خنثی یا قلیائی به رنگ صورتی یا ارغوانی در می آیند.
هرس: هرس جهت قطع شاخه طویل و اضافی گیاه در اواسط بهار صورت می گیرد. در اثر هرس گیاه به صورت بوته پرپشت و متراکم در می آید.
ازدیاد:
قلمه شاخه از شاخه بدون گل به طول 10تا 15 سانتیمتر در اواخر تابستان صورت می گیرد. درجه حرارت بستر باید 16-13 درجه سانتیگراد باشد.
در اصطلاح علمی بر سر نام این گیاه اختلاف نظر است، بیشتر مردم به این گیاه آزالیا می گویند در صورتی که در رده بندی گیاهشناسی(رودودندرون) خوانده می شود.
منشاء: رودودندرون به تیره خلنگ ها Encaceae تعلق دارد و گونه های آن زیاد است در شمارش این گونه ها توافق حاصل نشده است. بومی منطقه وسیعی است شامل چین، کره، هند، و مناطق دیگر آسیا و همچنین قسمتی از اروپا و آمریکای شمالی.
شکل ظاهری گیاه:
این گیاه به صورت درختچه یا درخت های نسبتاً کوچک است. برگ های متناوب دارد که اغلب در قسمت انتهایی شاخه مجتمع می باشند. برگ ها کامل چرمی، خزان شونده یا پایا هستند. گل های درشت و پرپر آن دارای رنگ های مختلف قرمز، بنفش، سفید و زرد است. گل ها منفرد هستند و یا اغلب به صورت گروهی قرار دارند. کاسه گل آزالیا دارای پنج کاسه برگ است و جام گل نامتقارن آن قیفی شکل و لوله ای است. میوه آن کپسول شکل و دراز است.
طریقه کشت:
آزالیا گیاهی زینتی و بسیار عمومی است که هم برای تزئین باغ و هم گلخانه به کار می رود. گونه های در دسترس از نظر گیاهشناسی بسیار ناهمگن هستند و از تلاقی انواع مختلف به دست آمده اند و آنها را مطابق با بعضی از خصوصیات ظاهری در گروه هایی رسته بندی کرده اند.
Rododandron, R.kamperi, R.molle, R.simsii, R.obtusum
گونه هائی هستند که امروزه گسترش یافته اند.
R.indicum بومی ژاپن است با گل های قرمز و سرخ و تا 6 فوت رشد می کند. R.obtusum بومی ژاپن با بلندی 4 فوت که رنگ های سفید، صورتی، قرمز تا ارغوانی متفاوت است. تعداد زیادی از گونه های کوچک جهت تزئین باغ های سنگی مناسب هستند. رودودندرون های همیشه سبز عبارتند از R.cslostrotum با گل های ارغوانی درخشان R.chryseum با گل های زرد درخشان.
خاک: آزالیا خاک های اسیدی با pH بین 4 تا 5 را ترجیح می دهند و استفاده از"پیت" برای این گیاه بسیار خوب است و باید زهکشی خاک عالی باشد.
تکثیر: از طریق قلمه انجام می گیرد و قلمه انواعی که در بیرون پرورش داده می شود در ماه های اول تابستان و آنهایی که در گلخانه پرورش داده می شوند در بهار گرفته می شود.
آزالیا به 2 تا 3 سال وقت نیاز دارد تا به گل بنشیند در دوره رشد نیاز زیادی به آب دارد.
قابل توجه: گل آزالیا در زمانی که گل دارد باید در محل خنک نگهداری شود تا طول زمان ماندگاری گل افزایش یابد و گیاه در این زمان به آب زیادی نیاز دارد.
گیاهی است از خانواده"آراسه" و زادگاه آن آمریکای جنوبی است، برگ های آن سبز براق است که با بزرگ تر شدن شکاف ها و دندانه های برگ عمیق تر و شکل برگ انجیری به خود می گیرد. ریشه های هوایی آن منحصر به ریشه های نزدیک قاعده برگ ها است که باید به طرف خاک هدایت گردد. همان طوری که از نام انگلیسی upright philodendron آن بر می آید، فیلودندرون را راست قامت نام نهاده اند احتیاج به قیم ندارد و برگ ها از مرکز می رویند هوای گرم و مرطوب از شرایط ایده آل آن است و به علت گستردگی بوته و برگ ها باید دور از محل پررفت و آمد باشد، نگهداری فیلودندرون ها ساده و گیاهی مناسب برای مبتدیان است.
نیازها:
نور: کنار پنجره با نور ملایم بهترین مکان برای این گیاه است. اشعه مستقیم آفتاب مخصوصاً در ظهر به برگ های گیاه صدمه وارد می نماید.
دما: حداقل درجه حرارت در زمستان 12 درجه سانتیگراد و حداکثر آن در تابستان 24 درجه سانتیگراد توصیه می گردد. در درجه حرارت بالاتر غبارپاشی الزامی است.
آبیاری: در تابستان هفته ای دو بار و در زمستان هفته ای یک بار آبیاری کافی است. هرگز اجازه ندهید خاک گلدان باتلاقی شود.
رطوبت: در تمام طول سال هفته ای دوبار با آب ولرم غبارپاشی نماید.
خاک مناسب: خاک لیمونی و کمپوست با کودشیمیایی بهترین محیط برای رشد ریشه تشکیل می دهند.
تکثیر: ازدیاد فیلودندرون در منزل کار آسانی نیست. حرفه ای ها از بذر و قلمه استفاده می نمایند.
فروشندگان گل و گیاه برای جلب مشتری برگ ها را با مواد براق کننده تمیز می نمایند، روزنه های موجود در سطح برگ که برای اعمال حیاتی باید باز باشند با این گونه مواد مسدود نکنید، غبارپاشی جهت تمیز شدن برگ ها کافی است.
عوارض و درمان:
لکه های سوخته روی برگ ها است: اشعه مستقیم آفتاب یا غبارپاشی در آفتاب باعث آن است، گلدان را به نیم سایه منتقل نمایید و از غبارپاشی در آفتاب بپرهیزید.
برگ های جدید یا ظاهر نمی شوند یا خیلی کوچک هستند: به گلدان بزرگتری احتیاج دارد در صورت عدم امکان تعویض تغذیه گیاه توصیه می گردد.
برگ ها زرد می شوند و می ریزند: آبیاری زیاد است سوراخ ته گلدان را بازدید نمائید که آب بتواند از آن خارج شود.
ساقه ها دراز و ضعیف هستند: نورکم است گلدان را به محل روشن تر با اشعه غیر مستقیم آفتاب منتقل کنند.
برگ ها رنگ پریده و رشد کم شده است: هوا سرد است گلدان را به محل گرمتری انتقال دهید.
از خانواده مرکبیان است. گل آهار اصالتاً بومی مکزیک است. طولی بین 105-25 سانتیمتر همراه با گلهایی به قطر 20-5 سانتیمتر که روی ساقه های بلندی قرار می گیرند، دارد. واریته های مختلفی از رنگ ها(مانند سفید، زرد، صورتی، قرمز و بنفش کم رنگ) را دارد. بهترین واریته برای نگهداری در گلدان واریته پومیلا(pumila) پرکوکس (praecox) و لیلی پوت (liliput) است.
آهار محل گرم و آفتابی را می پسندد. همچنین یک دوره موقتی خشکی و بی آبی را تحمل می کند اما برای یک رشد طبیعی به خاکی با رطوبت کافی نیاز دارد. با این وجود باید توجه داشت که آب و هوای بارانی و بسیار مرطوب برایش مضر است. به کود خاصی نیاز ندارد و در یک خاک خوب باغچه به خوبی رشد می کند. از جهت کاشت دانه های آهار باید در هوای نیمه گرم فروردین کاشته شود. جوانه های نو نباید زیاد در کنار هم باشند و اگر چنین بود تعدادی از آنها را تنک می کنیم تا رشد بقیه جوانه ها تسهیل شود. سپس بعد از کمی رشد آنها را در اواسط خرداد که هوا رو به گرمی می رود در باغچه می کاریم. فصل گل دادن از خرداد تا فصل سرما ادامه خواهد داشت. مراقبت های بعدی شامل وجین کردن، تنک کردن اطراف بوته، آبیاری منظم در روزهای گرم تابستان و احیاناً استفاده از یک کود مایع(ماهی یک بار) خواهد بود. گل آهار به صورت یک ساله کاشته می شود.
زادگاه آن مکزیک است برگ های باریک و کشیده و ضخیم و مقاوم، مجنون و آویزان و فنری، حالت زیبای آن ناشی از سرازیر شدن برگ ها به طرف پائین به خصوص در سنین بالا است. انتهای ساقه ضخیم و شکل عجیبی به خود می گیرد و نام انگلیسی آن به معنی پای فیل به همین علت است. در زبان عامه به نام لیندا معروف است به خاطر وضع خاص برگ ها و ساقه آن به عنوان گیاه گلدانی منفرد نگهداری می گردد. با بالا رفتن سن گیاه از ساقه آن جوانه هایی می روید که به خاطر حفظ شکل و فرم آن باید فوراً حذف گردند.
نیازها:
نور: در نور کامل بهترین رشد را دارد ولی در نیم آفتاب نیم سایه هم رشد خوبی دارد هر چند وقت یک بار گلدان را به محل پر نور ببرند.
دما: در زمستان 13-10 درجه سانتیگراد و در تابستان 21 درجه سانتیگراد بهترین درجه حرارت است.
آبیاری: جهت مرطوب نگهداشتن دائمی گلدان در تابستان 2 تا 3 بار در هفته آبیاری نمایید، در بهار و پائیز هفته ای یک بار و در زمستان به آن اجازه استراحت دهید(هر سه هفته یک بار آبیاری کافی است).
رطوبت: در تمام طول سال هفته ای یک بار غبارپاشی کافی است در مواقعی که درجه حرارت زیر 10 درجه است غبارپاشی نکنید.
خاک مناسب: بهترین خاک لیمونی است.
تکثیر: کاشت بذر در خاک پیت در هوای گرم، ریشه دار نمودن جوانه های ظاهر شده روی ساقه از جمله روش های تکثیر گیاه می باشد.
یکی از موفق ترین و زیباترین گیاهان آپارتمانی در سازش با محیط مکان های سرپوشیده است از خانواده"موراسه". برگ های سبز روشن و بیضی شکل و نوک تیز، شاخه ها دارای خاصیت ارتجاعی و آویزان و مجنون در هوای آزاد ارتفاع آن به 5 متر می رسد، نسبت به کم آبی به خصوص در هوای سرد حساس است و به خزان برگ ها مبتلا می گردد، نور باید کافی ولی غیر مستقیم باشد واریته های ابلق با برگ های سبز و سفید کرمی در ایران پرورش می یابد
نیازها:
نور: به نور بیشتری احتیاج دارد اما تابش مستقیم نور آفتاب به خصوص از پشت شیشه به برگ ها صدمه وارد می نماید.
دما: حداقل درجه حرارت در زمستان 15 درجه سانتیگراد و در تابستان حداکثر 24 درجه می باشد.
آبیاری: آب باید فاقد املاح باشد، استفاده از آب ولرم برای گیاه مطلوب تر است در تابستان حداکثر هفته ای دو بار و در زمستان هر ده روز یک بار آبیاری کافی است.
خاک مناسب: بهترین خاک کمپوست و یا خاک لیمونی است.
تکثیر: کاشت قلمه هائی که میان گره آنها کوتاه و حداقل یک برگ همراه دارد، خوابانیدن هوائی شاخه هائی که برگ های پایین خود را در بهار از دست داده اند، پیوند واریته های ابلق روی پایه های برگ سبز از جمله مهم ترین روش های تکثیر این گیاه می باشد.
عوارض و درمان:
برگ ها سالم و سبز هستند ولی سقوط می کنند: نور کم است، گلدان را به روشنایی ببرید، کم آبی هم باعث این عارضه است، آبیاری را منظم کنید. بعضی مواقع سردشدن ناگهانی اتاق و آبیاری با آب سرد علت ریزش برگ سبز است.
برگ ها خشک و شکننده هستند: هوای محیط گرم و خشک است آبیاری را بیشتر کرده و غبار پاشی روزانه را فراموش نفرمائید.
مقدمه:
گل کاغذی با نام علمی Bougainvillea spectabilis Willd گیاهی است از خانواده Nyctaginaceae همیشه سبز، چوبی رونده، گرمسیری و نیمه گرمسیری می باشد و از محبوبیت زیادی در بین مردم برخوردار است. برخی از آنها دارای شکوفه های رنگارنگ و بعضی نیز معطر می باشند که گل های آنها به مقدار زیاد در تابستان ظاهر می شوند مشابه ذغال اخته و بنت قنسول که گلبرگ ها یا گل های رنگارنگی بنام براکته دارند. براکته ها زیر گل های حقیقی نامرئی قراردارند. رنگ براکته ها از سفید، سفید شیری، زرد، صورتی، بنفش، قرمز سیر تا نارنجی می باشد. این گیاه واکنش بسیار خوبی در مقابل هرس دارد و در نتیجه به عنوان پرچین در بیشتر مناطق گرمسیری مورد استفاده قرار می گیرد. اسم جنس این گیاه به افتخار Luis A.de Bougainvillea که یک دریانورد فرانسوی بود نامگذاری شده است.مبدا پیدایش:این گیاه بومی مناطق گرمسیری ونیمه گرمسیری آمریکای جنوبی شامل کشورهای برزیل،کلمبیا وپرو می باشد.وضعیت متداول ومورداستفاده:گل کاغذی درجایی که فاقدیخبندان وسرمای سنگین باشد به عنوان یکی از بوته های رونده زینتی مشهور است درفضای سبز استفاده می شود که در سرتاسر دنیا ازمناطق آفتابی گرم تامناطق ساحلی خنک ومرطوب یافت می شود. این گیاه به عنوان یک گیاه مهم گلدانی وسبدهای آویزان در اروپا وشمال آمریکا نیز می باشد.این گیاه به خاطر داشتن براکته های رنگی روشن وواضح که گلهای لوله ای نامشخص داخل این براکته ها هستند مورد توجه می باشد. برگها متناوب، قلبی شکل، ساقه ها چوبی،رونده،قوی و دارای خار هستند.
ارقام:
این گیاه شامل گونه های زیادی می باشد تنها 3 گونه (B.spectabilis, B.glabra, B.peruviana) در باغبانی مهم هستند. بیشتر هیبریدها ویا ارقام مشهور از گونه های B.spectabilis × B.glabra یا B.xbuttiana مشتق شده اند که گونه B.spectabilis بیشتر گرمسیری بوده وگلها عمدتا روی قسمتهای مسن تر ظاهر می شوند درحالیکه گلهای گونه B.glabra به آسانی برروی شاخه های جدیدتر ظاهر می شوند که درگلخانه های خنک زنده می مانند،همچنین ارقام باشاخ وبرگهای گوناگون وجود دارند.
تکثیر:
قلمه های بلند انتهایی گوشتی ساقه (8تا9 سانتی متر طول) موثرترین روش ازدیاد می باشدبهترین فصل قلمه گیری پاییز یا تابستان است. حذف برگهای پایینی واستفاده از هورمون جهت ریشه زایی وهمچنین استفاده ازدمای بستر 22 درجه سانتی گراد جهت ریشه زایی توصیه شده است. قسمتهای سبز ساقه رسیده با 3تا5 گره برای ازدیاد بکار گرفته می شوند. محیط های کشت خوب زهکشی شده یاریشه زایی را می توان برای ریشه دار کردن قلمه ها به کار گرفت. در بعضی از منابع از خوابانیدن هوایی و کشت بذر نیز به عنوان روش های تکثیر نام برده شده است. دمای محیط کشت برای ریشه زایی قلمه ها باید 24 درجه سانتیگراد باشد. از سیستم مه پاشی یا میست برای نگهداری و شادابی برگها در مدت ریشه زایی قلمه ها می توان استفاده کرد.
کنترل گلدهی وخواب گیاه:
گل کاغذی گیاهی روز کوتاه اختیاری می باشد، تحت شرایط طول روز 12ساعت به 80 روز و در شرایط طول روز 10 ساعت فقط به 54 روز زمان برای گلدهی نیاز دارد. گیاهان در نهایت تحت شرایط روز بلند گل می دهند اما تعداد جوانه های کمی تشکیل می گردد. عوامل دیگری به غیر از طول روز ممکن است گلدهی را تحریک نمایند. شدت تابش بالا منتج به گلدهی سریعتر گیاه می شود. سرمای شبانه ممکن است یکی دیگر از این عوامل باشد. گیاهان مسن تر که دارای ساقه با قطر 25/1 سانتی متر هستند زودتراز گیاهانی که به تازگی ریشه دار شده و5/0 سانتی متر قطردارند به گل می روند. مواد شیمیایی dominazide, chlormequat, ancymidol باعث تسریع در گلدهی گیاهانی می شود که تحت شرایط روزکوتاه پرورش یافته اند امابرای گیاهانی که تحت شرایط روزبلند بوده اند کمتر تاثیر داشته اند. محلول پاشی با جیبرالین اسید باعث جلو گیری از گل انگیزی درگیاه می شود وهمچنین باعث تاخیر ویامانع تشکیل براکته ها می گردد. این عکس العمل ها باتوجه به رقم واحتمالا محل ممکن است متفاوت باشند. محلول پاشی باAtrimmec گلدهی درگیاه Rainbow Gold رابه جلو می اندازد اماروی گیاهان Raspberry Ice یا San Diego Red موثر نبوده است.
دما:
دمای سرد شبانه باعث تحریک گلدهی می شود. دماهای شبانه 15درجه سانتیگراد گلدهی تحت شرایط روزبلند راافزایش ودمای شبانه 26 درجه سانتیگراد مانع گلدهی گیاهان پرورش یافته درتحت شرایط روزکوتاه می شود. دمای شبانه / روزانه (21/24) درجه سانتی گراد تحت شرایط روز کوتاه دمایی بهینه بوده است.
نور:
تابش باشدت زیاد وپرورش گیاه تحت شرایط روزکوتاه (8 ساعت روشنایی )گلدهی را تحریک می نماید.تابش باشدت کم گلدهی را حتی در گیاهانی که درشرایط روزکوتاه ودمای بهینه پرورش یافته اند به تاخیر می اندازد. نور4تا5 هزارفوت کندل رشدمتراکم ،سریع و تشکیل گلهای رنگی خوب راتحریک می نمایند.
نور قرمز دور Far-Red گلدهی را تسریع می کند. وقتی گیاهان تحت شرایط نور با نسبت بالای قرمز به قرمز دور رویش یافته بودند برگ های انتهایی باز نشده ویا در مقایسه باگیاهانی که برگی(برگدار) برداشته شده بودند گلدهی در آنها تسریع شد که این حقیقت را پیشنهاد می نماید نور قرمز با توسعه و جابجایی مواد مانع گلدهی در برگ های جوان همراه می باشد. اسید جیبرالیک ممکن است سبب تاخیر گلدهی شود و همچنین حذف برگها باعث کاهش میان گره ها می شود.
آب:
در فضای سبز وقتی گیاهان سازگاری پیدا کنند مقاوم به خشکی می باشند در حالی که تنش های آبی ممکن است منتج به ریزش براکته ها در گیاهان تولید شده در شرایط خشکی در گلخانه می شود.
تغذیه:
گل کاغذی به کوددهی ثابت 150 تا 200 پی پی ام نیتروژن عکس العمل مثبت نشان می دهد. گزارش شده است که این گیاه نیازبالایی به منیزیم ، آهن ، منگنز دارد.زیادی نمک ها سبب خسارت به ریشه می شود. اگر گیاهان در شرایط خنک پرورش می یابند باید از کاربرد نیتروژن به فرم آمونیوم پرهیز نمود.
محیط کشت:
در تولید تجارتی گیاهان گلدار گلدانی،عمدتا از محیط کشت با پایه پیت استفاده می شود. اما محیط کشت خوب و زهکشی شده با PH 5/5 تا 6 قابل قبول می باشد. PH بالای 5/6 ممکن است باعث کمبود آهن در گیاه شود.
کنترل ارتفاع:
برخی از مواد شیمیایی روی گل کاغذی موثر بوده اما همه این مواد باید به طور دقیق روی تعداد کمی گیاه از هر رقم آزمایش شدند زیرا تغییرات زیادی بسته به رقم از خود نشان می دهند. سایکوسل یا A-rest هیچکدام سبب کاهش ارتفاع درارقام Respberry Ice یا San diego Red در کارولینای جنوبی نشده اند اما هر دو این کند کننده های رشد باعث کاهش رشد رویشی رقم San Diego Red در کالیفرنیا شده اند. A-Rest را می توان به غلظت 50 پی پی ام وBonzi را به غلظت 25 تا 100 پی پی ام به کار برد. محلول پاشی با Dikeyulac باعث افزایش شاخه های جانبی در Respberry Ice، Diego Red San، Raibbow Gold شـده و کـاهش طویل شـدن ساقه را در Respberry Iceو San Diego Red باعث گردیده است اما تاثیری روی Raibbow Gold نداشته است.
مع الوصف کاربرد Atrimmec به غلظت 1600 پی پی ام به طور کلی به عنوان موثرترین راه برای کاهش طویل شدن شاخه ها بوده است. باید توجه داشت که Atrimmec در غلظت 400تا 1600 پی پی ام ممکن است باعث کاهش اندازه براکته ها در اواخر بهار و اوائل تابستان(افزایش دما) شود اما در اواخر تابستان و اواسط زمستان (دمای خنک تر) زمانی که براکته ها کوتاهتر از مدت اواخر بهار و اوائل تابستان هستند موثر نبوده است.
جوانه گیری(حذف جوانه ها):
تقریبا 10 روز بعد از این که رشد رویشی جدید به 5/7 سانتیمتر رسیده باشد ممکن است عمل جوانه گیری گیاهان انجام می شود. این عمل را می توان در صورت نیاز هر 4 هفته یک بار انجام داد.(برای رشد شاخه های فرعی بیشتر و متراکم شدن بوته ها) برای افزایش شاخه های فرعی محلول پاشی بنزیل آدنین(BA) به مقدار 50 تا 100 پی پی ام در دو مرحله توصیه شده است که این عمل را پس از 24 سـاعت بعد از اولـین و دومین مرحله عمل جوانه گیری انجام می دهند مصـرف کننده هـا می خواهند به طور منظم عمل جوانه گیری و هرس انجام شود تا گیاه متراکم نگه داشته شود.
قیم:
اگر گیاهان در سبدهای آویزان یا به صورت کنترل شده با بازدارنده های رشد پرورش یافته باشند نیاز به قیم ندارند اما در بعضی ازگیاهان می توان ازسیم برای قیم استفاده نمود.
فیزیولوژی پس ازبرداشت:
گیاهان را می توان به مدت 6 روز در دمای 3 درجه سانتی گراد حمل و نقل نمود. دماهای بالاتر توصیه نشده است. گل کاغذی کاملاً حساس به اتیلن است و سبب ریزش برگ ها می شود. محلول پاشی با محلول Argyline (ترکیب حاوی نقره) به میزان 5/2 تا3 گرم در لیتر یک هفته قبل از جابجایی(حمل و نقل) توصیه شده است. بسیاری از پرورش دهندگان دانمارکی این محلول را هر 2 تا 3 هفته یک بار استفاده می نمایند. محلول پاشی با تیوسولفات نقرهSTS) ( به میزان mM 5/0 همچنین به منظور افزایش کیفیت و جلوگیری از ریزش براکته ها استفاده می شود. به طور تجربی 500 پی پی ام نفتالین استیک اسید(NAA) در زمان تشکیل کامل براکته ها باعث افزایش عمر پس از برداشت براکته ها می شود.
مهمترین آفات وبیماری ها:
شته، تریپس، شپشک های آرد آلود و سپردارها جزو آفات مهم و لکه برگی، بوته میری جزو بیماری های مهم این گیاه زینتی می باشند.
منابع مورد استفاده :
1- غفاری اباذر، بهزاد ،1371 راز موفقیت در نگهداری گیاهان آپارتمانی(ترجمه) انتشارات چاپخانه کارگری هفتم تیر
2- Dole,J.M and Wilkins,H.F.1999, Floriculture,Prentice-Hall
3- www.Bougainvillea.com ,Bougainvillea,Rockledge Gardens information sheet
4-http://hgic.clemson.edu.Home and Garden Information Center,clemson university cooperative extension service.
5-www.bonsaiwb.com.Bougainvillea-paper flower
6-http://edis.ifas.ufl.edu.Warm climate production Guidelines for Bougainvillea,Institute of food and Agricultural science.university of florida, october 1,2002,Richard schoellhorn and Erin Alvarez.
7-www.heirloomgardenexperts.com,Bougainvillea Care ,2004,Heirloom Garden &Interior Decor
دست هنرنمای طبیعت در فصل پاییز آشوبی از رنگ های قرمز و زرد در دل جنگل بر پا می کند. درک این تصاویر زیبا، بی قوه تخیلی و چالاکی نیز میسر است و هر کس به سادگی قادر به ادراک آن می باشد. هــر سال با آغاز فصل پاییز با دیدن درختان از سرور مبهمی سرشـار می شویم. در حالی که می دانیم این لذت، زودگذر و بی ثبات خواهد بود. در مدت کوتاهی برگ ها به آرامی از ماوای تابستانی خود جدا شده و زمین جنگل را مفروش می کنند. بسیاری از مردم گمان می کنند که یخبندان باعث تغییر رنگ برگ ها می شود. در صورتی که این تصور درست نیست زیرا رنگ بعضی از برگ ها قبل از فصل انجماد شروع به تغییر می کند. ذهن خیال برخی از مردم هند علت آن را شکار توسط شکارچیان آسمانی(دب اکبر) می پندارند، بدین معنا که خون شکار بر روی درختان جنگل چکیده و بسیاری از برگ ها را به رنگ قرمز درآورده است و برگ های درختان دیگر نیز بر اثر چربیی که به هنگام پخت گوشت آن توسط شکارچیان بر روی درختان پاشیده شده به رنگ زرد درآمده اند ولی حقیقت امر این است که فرآیندهای شیمیایی که به هنگام آماده شدن گیاه برای فصول زمستان در آن به وقوع می پیوندند تغییر رنگ برگ ها را باعث می گردند. برگ ها در طول فصل بهار و تابستان مانند کارخانه هایی عمل می کنند چرا که تهیه غذای لازم برای رشد درختان را به عهده دارند. ساخت مواد غذایی توسط سلول های ریز بی شمار برگ، که متعلق به بافت سننتزی مزوفیل که میان دو بشره زبرین و زیرین برگ است، و بعضی اوقات این بافت کلرانشیم نامیده می شود صورت می گیرد، زیرا سلول های این بافت دارای کلروپلاست های بی شمار است که این کلروپلاست ها حاوی اجسام سبز کوچکی می باشند که کلروفیل نام دارند و رنگ برگ را موجب می گردند و در میان سلول های فتوسنتزی برگ رگبرگ های بی شماری قرار گرفته که از سلول های آوند چوبی و آبکش تشکیل یافته است که آب و مواد معدنی را به درون برگ آورده، فرآورده های فتوسنتزی را به خارج از آن هدایت می کند. رگبرگ های مزبور نهایتاً به رگبرگ اصلی متصل می شوند که پس از عبور از دمبرگ به سیستم آوندی اصلی گیاه می پیوندند کلروفیل ها غذا را برای گیاه از طریق ترکیب نمودن کربن به دست آمده از هوا، با ئیدروژن، اکسیژن و مواد معدنی گوناگون موجود در آب و طی فرآیند فتوسنتز یا نور ساخت فراهم می کنند. در پاییز هنگامی که هوای سرد موجب کاهش فرآیند های حیاتی می گردد فعالیت برگ به پایان می رسد، به بیان ساده تر اینکه اجزاء دستگاه کارخانه برگ پیاده می شوند، کلروفیل به مواد متنوعی که از آنها ترکیب یافته تجزیه می شود و مواد غذایی قابل دسترس به منظور ذخیره سازی برای استفاده در بهار به تنه درخت منتقل می گردد و آنچه که در حفره های سلولی برگ ها باقی می ماند نوعی ماده آبکی است که در آن مقداری قطرات چربی، بلور و تعداد معدودی اجسام زرد رنگ که به شدت نور را منکسر می سازند مشاهده می شوند که عامل زرد شدن رنگ برگ ها در پاییز به شمار می روند.
غالباً میزان قند در برگ ها بیش از آن است که بتواند به سرعت به درون درخت انتقال یابد. در این حالت ترکیب شیمیایی آن با سایر مواد، رنگ های متنوعی را به وجود می آورد که بین قرمز روشن و قرمز مایل به قهوه أی در نوسان است. در مخروط داران که برگ های خود را در پاییـز از دست نمی دهند به قهوه ای روشن بدل می شود که خود عامل روشن تر شدن رنگ در بهار می باشد. در مدت زمانی که برگ ها تغییر رنگ می دهند بر اثر عواملی از محیط که عبارتند از کوتاه شدن طول روز و کاهش دما، افتادن برگ از درختان خزان پذیر آغاز می گردد. در نقطه ای که دمبرگ به تنه چسبیده لایه ای از سلول های خاص تکامل می یابند و به تدریج بافت هایی که برگ را نگه می دارند سست شده و برگ ها جدا می شوند. سلول های پارانشیمی لایه ریزش؛ اغلب از سلول های اطراف کوچکتر است، حتی عناصر آوندی کوتاه بوده در دسته های آوندی در ناحیه ریزش فیبر وجود ندارد. این ویژگی های تشریحی ناحیه ریزش را به نقطه ضعیفی مبدل می سازد. قبل از افتادن برگ تغییرات بی شماری در ناحیه ریزش روی می دهد. تقسیم سلولی غالباً انجام می گیرد و لایه أی از سلول هایی به شکل آجر در سراسر عرض پایه دمبرگ به وجود می آید. تغییرات فعال متابولیسمی در سلول های ناحیه ریزش، سبب تجزیه جزیی دیواره سلول یا تیغه میانی می شود و سلول ها بدین ترتیب از هم جدا می گردند و سنگینی برگ و یا وزش باد در نهایت اتصال آوندی را گسسته، برگ از درخت می افتد. هم زمان با جدا شدن برگ ها طبیعت جای بریدگی را ترمیـم می نماید، به این شکل که وقتی برگ بر اثر وزش باد یا وزن خود فرو می افتد یک لایه چوب پنبه أی روی بقایای دمبرگ تشکیل می شود که گیاه را از حمله میکروبی محافظت می کند و اتلاف آب را محدود می سازد. آوندهای چوبی بر اثر نفوذ سلول های پارانشیمی مجاور یعنی نفوذ تیل به دورن آنها، مسدود شده عمل انسداد کامل می گردد و محلی در ساقه که برگ روی آن رشد کرده توسط یک زخم مشخص می شود. ریزش برگ پیش بینی خردمندانه دیگر طبیعت برای فصل زمستان می باشد. درختان پهن برگ برگ های خود را از دست می دهند و در نتیجه شاخه های آنها با سهولت بیشتری سنگینی برف و یخ زمستان را تحمل می کنند. در نقاطی که به ندرت برف و یخ به چشم می خورد برخی از پهن برگان به طور دائم سبز می باشند.
مخروطیان(کاج ها، سروها و نرادها) زمان مشخص برای ریز برگ ندارند. برگ های آنها سوزنی یا فلسی شکل می باشد( فرم آنها با ریزش برف مطابقت دارد). طبیعت سیستم کارآمدی برای دوباره به چرخه درآوردن شاخ و برگ های فروریخته دارد و از طرف دیگر مقدمات یک خاک جنگلی حاصلخیز را فراهم می آورد. گرچه مواد غذایی آماده شده در حفره های سلولی برگ ها در فصل پاییز به داخل درخت بازگردانده می شوند، اما مواد معدنی که در طول فصل تابستان درون دیواره های سلولها تزریق شده اند همچنان باقی می مانند. بنابراین برگ های ریخته شده حاوی مقادیر نسبتا زیادی عناصر ارزشمند مانند نیتروژن و فسفر که در واقع بخشی از خاک به حساب می آیند می باشند. تجزیه برگ ها لایه های بالایی خاک را از طریق بازگردان عناصری که توسط گیاه قرض گرفته شده غنی گردانده و نه تنها موجب تغذیه درختان درختچه ها و بوته ها در طول سال می گردد بلکه آنها را در مقابل مشکلات دمایی فصل تابستان و زمستان محافظت می کند و از طرف دیگر موجب تثبیت خاک در محل می گردد و به طور همزمان مقدمات تجمع آب را فراهم می سازد. اگر مشتی از این خاک تیره رنگ را بررسی کنید مشاهده خواهید کرد که حتی در یک دوره خشکسالی مرطوب تر و نرمتر از خاک های زمین های اطراف می باشد(هوموس جاذب الرطوبه) به هر حال اگر اجازه داده شود که آتش در داخل جنگل پیشروی نماید و برگ ها بسوزند ارزشمندترین عناصر تقویت کننده بر اثر حرارت تبدیل به گاز می شوند و به هوا می روند و هوموس با ارزش تخریب می گردد. جنگل هایی که سطح شان به طور مداوم سوزانده می شود به زودی خاک حاصلخیز خود و توانایی جذب آب و نگهداری رطوبت را از دست خواهند داد حتی اگر هیچ صدمه چشمگیری به درختان استوار وارد نشود.
منبع: سایت های اینترنتی
ساقه گیاهان دارای رشد طولی و رشد قطری است. تمام ساقهها رشد طولی دارند ولی رشد قطری در همه آنها دیده نمیشود. هر دو نوع رشد نتیجه تقسیم یاختههای مریستمی و تولید یاختههای جدید است. رشد طولی مقدم بر رشد قطری است و در ساقههایی که دارای هر دو نوع رشدند ابتدا رشد طولی را آغاز میکنند. به همین دلیل رشد طولی و رشد نخستین و رشد قطری را رشد پسین مینامند.
پیدایش بافت های نخستین ساقه:
در مریستم ساقه سه نوع بافت مریستم نخستین به نام های پروتودرم، مریستم زمینه، و پروکامبیوم تشخیص داده میشود. این سه نوع بافت چند میلیمتر پایینتر از مریستم انتهایی قرار دارند و مستقیما از تمایز یاختههای مریستم انتهایی به وجود میآیند. از تمایز این سه نوع به ترتیب بافت های زیر پدید میآیند:
پروتودرم= بشره را تولید میکند.
مریستم زمینه= بافت های نخستین پوست، مغز، و اشعه مغزی را تولید میکند.
پروکامبیوم= ابتدا بافت های چوبی و آبکشی نخستین را به وجود میآورد و بعدها کامبیوم آوندی را تولید میکند. پروکامبیوم از خارج آوندهای آبکشی و از داخل آوندهای چوبی را ایجاد میکند.
ساختار بافت های نخستین دو لپهای ها و بازدانگان:
بشره، پوست، آندودرم، استوانه مرکزی، مغز و اشعه مغزی
بشره شامل یک ردیف یاختههای بدون کلروپلاست و نشاستهای ناحیه استوانهای پوست است و معمولاً از بافت پارانشیم به وجود آمده است. آندودرم از یک لایه یاخته تشکیل شده است که استوانهای تو خالی را تشکیل میدهد در یاختههای معمولی آندودرم نوارهای محتوی چوب و چوب پنبه به صورت نوار کاسپار دیده میشود. آندودرم ساقه چندان واضح دیده نمیشود. استوانه مرکزی به صورت استوانهای پوسته یا گسسته درون پوست قرار دارد. در استوانه مرکزی بافت آبکشی و بافت چوبی وجود دارد که بافت آبکشی معمولاً در خارج قرار میگیرد و شامل یاختههای آبکشی، یاختههای همراه، فیبر و پارانشیم است و دیگری بافت چوبی که در داخل قرار دارد شامل یاختههای چوبی، تراکئید، فیبر و پارانشیم است. در حالتی که استوانه مرکزی یکپارچه نیست، هر نوار یک دسته آوندی خوانده میشود بین آوندهای آبکش و آوندهای چوبی ساقه دو لپهای های چوبی و بازدانگان بافت کامبیوم آوندی در یک لایه قرار دارد. بخش بیرونی استوانه مرکزی را دایره محیطی تشکیل میدهد. مغز بخشی کم و بیش استوانهای است که در مرکز ساقه قرار دارد و از بافت پارانشیم تشکیل شده و انشعابات آن بنام اشعه مغزی فواصل بین آوندها را پر میکند.
ساختار نخستین تک لپهای ها:
در ساقه علفی تک لپهای ها بافت های چوبی و آبکشی به صورت دستجات آوندی پراکندهاند و تراکم آنها در نزدیکی های پیرامون ساقه بیشتر است. بافت چوبی اغلب در سمت درونی ساقه و در زیر بافت آبکشی مربوط قرار دارد. آوندهای چوبی و آبکشی توسط بافتی بنام غلاف آوندی احاطه شدهاند. مغز اکثراً تحلیل رفته است به علت عدم رشد پسین کامبیوم ندارند و در بافت هایی مانند نخل ساقه کلفت میشود اما چوبی نیست.
پیدایش بافت های پسین در ساقه:
رشد پسین در اثر فعالیت کامبیوم چوب آبکش صورت میگیرد این لایه بافت آبکشی پسین را به طرف خارج و بافت چوبی را پسین را به طرف داخل تولید میکند. افزایش قطری ساقه سبب ایجاد شکاف هایی در بشره و پوست میگردد در این صورت نقش های حفاظتی و ذخیرهای بشره و پوست به وسیله بافت های چوب پنبه و فلودرم انجام میگیرد. این بافت ها از کامبیوم فلوژن حاصل میشود.
ساختار درونی پسین ساقه دو لپهای های چوبی و بازدانگان:
کامبیوم چوب آبکش به طرف خارج آبکش پسین را تولید میکند و به طرف داخل بافت چوبی پسین را تولید میکند تناوب فعالیت کامبیوم چوب آبکش سبب ایجاد چوب های بهاره و تابستانه میشود. که در مجموع حلقه سالانه را به وجود میآورند سن درخت را میتوان با شمارش حلقه در سطح مقطع تنه درخت تعیین کرد. با افزایش سن درخت ویژگی های چوب قسمت مرکزی ساقه تغییر میکند و نقش هدایت شیره خام را از دست میدهد این چوب سختتر و تیرهتر از چوب پیرامون است و آن را قلب چوب مینامند. چوب پیرامونی قلب چوب تغییر نمیکند و همچنان هدایت شیره خام را بر عهده دارد و چوب پیرامونی را چوب شیره بر مینامند.
به لحاظ استقرار جوانه به روی ساقه شامل انواع: جوانه انتهایی، جانبی، فرعی و نابجا می باشد و به لحاظ اندامی که تولید میکنند شامل جوانه گل، برگ، و مرکب است.
ساقههای چوبی: در ساقههای چوبی مانند گردو در نوک شاخه جوانهای به نام جوانه انتهایی و در طول شاخه آن جوانههای جانبی وجود دارد و در پایین هر جوانه اثر آوند و اثر برگ دیده میشود. در طول ساقههای چوبی در محل ارتباط بافت های آوندی برگ و جوانه گره وجود دارد و در سطح ساقه برآمدگی های کوچکی به نام عدسک دیده میشود.
جوانه از یاختههای مرسیتمی تشکیل شده است. این یاختهها در برابر عوامل نامساعد محیط بسیار حساساند و نیاز به محافظت دارند به همین مناسب اغلب جوانهها از برگ های تغییر شکل یافتهای به نام پولک تشکیل شدهاند. جوانه های گیاهان علفی و معدودی از گیاهان چوبی پولک های حفاظتی ندارند و آنها را جوانه برهنه می نامند.
ساقه گیاهان دو لپهای علفی: ساختار ظاهری این گیاهان شبیه به ساقه جوان گیاهان چوبی است. اما جوانهها برهنه و در سراسر عمر گیاه فعالاند. برگ های این گیاهان نمیریزند و در نتیجه اثر برگ ها و اثر بافت های آنها روی ساقه دیده نمیشود.
ساقه گیاهان تک لپهای: ذرت و نخل دو نمونه از گیاهان تک لپهای هستند. ذرت تک لپهای علفی است که ساقه آن از نیام برگ ها پوشیده شده است. اگر نیام را جدا کنیم در ساقه آن گره و میانگره دیده میشود ساقه در محل گرهها کمابیش تخم مرغی شکل و در یک نقطه فرورفته است.
ساقه نخل ها: دارای جوانه انتهایی مخروطی شکل بسیار بزرگند. که برگ های جدید و گل از آن تولید میشوند. اگر نقطه رشد انتهایی آسیب ببیند گیاه میمیرد. برگ ها نزدیک به هم در بالای ساقه تولید میشوند در نتیجه میانگرهها کوتاهند. در ساقه نخل جوانه، گره و میانگره به وضوح دیده نمیشوند. ساقه نخل رشد قطری ندارد و قطر آن از بالا به پایین یکسان است. علت قطور بودن ساقه نخل بزرگ شدن یاختهای پارانشیمی ساقه و تمرکز ماده چوب و سایر مواد دیگر در دیوارههای آنهاست.
ساقههای تغییر شکل یافته: تغییر شکل ساقه اغلب با تغییر نقش آن همراه است. در هر حال ساقه با هر شکل و نقشی ویژگی های ساختاری خود را داراست. یعنی گره، میانگره و بافت های مشخصی دارد. مهمترین ساقههای تغیر شکل یافته عبارتند از:
ساقه هوایی خزنده: این ساقهها عموما در سطح زمین به طور افقی رشد میکنند و دارای میانگره بلندند(توت فرنگی( برگ ها ریز و پولک مانند و برگ و گل در گرههای معین یا در محل گرههای که با زمین تماس حاصل میکنند تولید میشود.
ساقه زیرزمینی: این ساقهها اندام های ذخیرهای گیاه به شمار میروند. با استفاده از مواد ذخیرهای که در طی سال اول در آنها جمع میشود ساقه هوایی جدیدی در سال بعد رشد میکند. ساقههای زیرزمینی به شکل ریزوم، غده پیاز(سوخ) دیده میشود. در ریزوم ساقهها استوانه ای شکلاند و در زیر زمین به طور افقی رشد میکنند این ساقهها باریک و گوشتی و دارای اندوخته غذایی هستند. ساقهها دارای گره، میانگره، برگ های متعددند. جوانهها در پایه برگ های پولکی اندام های هوایی را تولید میکنند و در گونههای زنبق انتهای در حال رشد ریزوم برگ و گل تولید می کند. ریشه در محل گره ها تولید می شود.
در ساقه های غده ای انتهای متورم ریزوم را غده مینامند. سیب زمینی یک غده است. بوته سیب زمینی سه نوع ساقه دارد: ساقههای هوایی معمولی، ریزوم باریک و انتهای متورم آن همان غده است. غده سیب زمینی
دارای گره، میانگره، جوانه جانبی و یک جوانه انتهایی است. گروهی از جوانهها یک چشم را تشکیل میدهند. چشم های بر روی غده به وضع مارپیچی قرار دارند. هر چشم موقعیت یک گره را نشان میدهد و در ساقه پیازی ساقهها کوتاه و ضخیماند، به طور افقی رشد میکنند و غذای اندوخته یا در ساقه کوتاه مثل گلایول و سیکلامن یا در پولک های برگ مانند اطراف آن مثل نرگس جا دارند.
ساقه پیچنده یا پیچک ها: ساقه پیچنده دراز و باریک است و بافت استحکامی دارد. در تماس با هر یک تکیه گاه به دور آن میپیچند مانند پیچک انگور، نیلوفر، چسبک، پیچک ها؛ در بخش انتهایی خود رشد سریع دارند.
ساقه برگ نما: به شکل ظاهری ساقه برگ نما همانند برگ است. این ساقهها سبز رنگند و نقش برگ را هم انجام میدهند و سطح این ساقهها ممکن است گل، میوه و برگ به طور موقت ظاهر شود. مانند کوله خاس، مارچوبه.
ساقه گوشتی: در عده ای از گیاهان فرایند ساختن غذا محدود به ساقه میشود، زیرا برگ ها بسیار تحلیل رفتهاند. این گیاهان در مواقع بارندگی مقدار قابل ملاحظهای آب را در ساقه گوشتدار خود ذخیره میکنند و در فصل های بیآبی از آن استفاده میکنند. ساقه گیاهان کاکتوس، فرفیون، علف شیر از جملهاند.
ساقه خار نما: اغلب خارهای گیاهان، ساقه تغییر شکل یافته یا زایده ساقهاند. اما خارهایی که از تغییر شکل برگ ها حاصل شدهاند در بعضی گیاهان مانند زرشک و اقاقیا دیده میشوند. نمونه ساقه خار نما در گیاه خار مصری و لالیک دیده میشوند. سطح خارها دارای برگ است که دلیلی است بر ساقه بودن خار.
منبع: سایت های اینترنتی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش میفروز
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسدگو دشمنان را دیده بردوز
بهاری خرمست ای گل کجایی
که بینی بلبلان را ناله و سوز
جهان بی ما بسی بودست و باشد
برادر جز نکونامی میندوز
نکویی کن که دولت بینی از بخت
مبر فرمان بدگوی بدآموز
منه دل بر سرای عمر سعدی
که بر گنبد نخواهد ماند این گوز
دریغا عیش اگر مرگش نبودی
دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز
سعدی، دیوان اشعار، غزلیات
عید باستانی نوروز مبارک باد
در آستانه ی بیداری دوباره ی طبیعت، نو شدن زمین و جشن شکوفه ها عید باستانی نوروز را به تمامی هم وطنان عزیز و گرامی تبریک عرض نموده سالی پر بار، موفقیت آمیز، با صحت و سلامتی در کنار خانواده برایتان آرزومندم. امیدوارم بهار زیبای عمرتان هرگز پاییزی نشده و موفق و موید باشد.
این گیاه به نواحى حاره ای آمریکا تعلق دارد. گیاهی است با برگ های زیبا از خانواده آراسه که در اکثر آپارتمان ها وجود دارد که گاهی در صورت بالا بودن سن گیاه و مهیا بودن شرایط گل می دهد که البته خیلی کم دیده می شود. چندین نوع دارد و گیاهی مقاوم است. دیفن باخیاى آمونا D_AMOENA این گونه، به طور متوسط شصت تا صد و بیست سانتىمتر رشد مىکند. برگ هایش سبزند و لکههاى سفید یا کرم دارند. طول برگ هاى آمونا پنجاه تا شصت سانتىمتر است. گونه دیگرى به نام پیکتا D_PICTA که بومى برزیل و کلمبیاست، برگهای ى به رنگ سبز همراه با لکههاى سفید، کرم و یا نقرهاى دارد. گونه پیکتا چهل سانتىمتر رشد مىکند و طول برگ هایش سى سانتىمتر است. در بعضى از واریتههاى پیکتا دمبرگ ها، شیری رنگند.
روش پرورش دیفن باخیا
گرما: به طور کلى گیاهى گرمادوست است و در زمستان مناسب ترین درجه حرارت 13 تا 18 درجه سانتىگراد و در تابستان بیشتر از بیست و چهار درجه سانتىگراد است. موقعى که هوا خیلى گرم باشد، بهتر است به طور مرتب آب روى برگ هایش پاشیده شود. در هواى گرم اگر غبارپاشى نشود، برگ هایش قهوهاى گشته، خود را جمع نموده و مىریزند. در این صورت بهتر است آن را به محل خنک منتقل کرده و آب بیشترى به آن بدهید.
در مورد اسپرى کردن آب روى برگهایش به این نکته توجه داشته باشید که وقتى نور آفتاب روى برگ هایش قرار دارد، نباید آنها را خیس کرد، زیرا در این صورت دچار سوختگى برگ گشته و روى پهنک برگ لکههاى قهوهاى ظاهر خواهد شد.
نور: دوستدار محیطى سایهروشن است. مناسب ترین موقعیت، زمانى فراهم مىآید که در محلى پر نور و به دور از تابش مستقیم آفتاب قرار داشته باشد. در صورتى که در محل کم نور و سایه براى مدت طولانى قرار گیرد، ساقهها و برگ هایش استحکام خود را از دست داده و رشد بىرویه مىکنند. در این صورت گیاه زشت و بدقواره مىشود و ساقههایش خود را مىاندازند. در محیط بسیار پرنور که نور آفتاب براى این گیاه مزاحمت ایجاد مىکند، برگ ها زیبایى و جلوه خود را از دست داده، دچار آفتابسوختگى خواهند شد. علامت آفتابسوختگى، خشکى و قهوهاى شدن لبه و اطراف برگ هاست. معمولا در نور معمولی ساختمان خوب رشد می کند و به هر نوری به جز تابش مستقیم سازگار است. گیاه را هر چند وقت یک بار بچرخانید تا برگ ها به یک طرف منحرف نشود.
آبیارى: نیازش به آب متوسط است. در تابستان هر هفته دو تا سه بار و در زمستان فقط یک بار به آن آب بدهید. روش دقیق تر براى پیدا کردن زمان آبیارى دیفنباخیا آن است که اجازه بدهید سطح خاک خشک شود. هر وقت خاک رطوبت خود را از دست داد و خشک شد، به آن آب بدهید. آب کم، موجب توقف رشد و ریزش برگ ها مىگردد. لبته ریزش برگ هاى دیفن باخیا ممکن است علت هاى دیگرى نیز داشته باشد. دیفن باخیا به آب زیاد حساسیت دارد. اگر به طور بىرویه به آن آب بدهید، خیلى زود دچار پوسیدگى ساقه مىگردد. یک قارچ بیمارىزا به نام «بوترىتیس» در مواقعى که رطوبت هوا زیاد بوده و گیاه در سرما قرار داشته باشد، یا آب زیادى به آن داده باشید، آبکى و لهیده شدن و پوسیدگى برگ و ساقه را به وجود مىآورد. ضمنا برگ هاى پایینى زرد مىشوند. بنابراین بهتر است جنس خاک و محلى را که گیاه در آن قرار دارد، از نظر نور و درجه حرارت بشناسید و با دقت و رعایت برنامه زمانبندى شده، به آن آب بدهید. در بیشتر منازل به دلیل آبیاری بیش از اندازه گیاه از بین می رود.
خاک: مناسب ترین خاک براى دیفن باخیا مخلوطى است از سه قسمت خاک جنگلى، خاک برگ، و یک قسمت خاک معمولى باغچه.
کودپاشى: از اوایل بهار تا اواسط پاییز هر هفته یک بار به غلظت 3 گرم در لیتر کود تقویتى را در آب حل نموده و به گیاه بدهید. گیاهان خود را با کودهای مایع موجود در بازار(مانند زربار) هر 15 روز یک بار به نسبت های مشخص که از طرف تولید کننده معین می شود در آب حل نموده و آبیاری کنید.
تکثیر:الف- در بهار قلمههایى به طول ده سانتىمتر از ساقه برداشته و به صورت عمودى در ماسه قرار دهید.
ب- در بهار قلمههایى به طول پنج سانتىمتر از ساقههاى ضخیم که داراى چند جوانه هستند، برداشت کرده و به صورت افقى در ماسه قرار دهید.
ج- پاجوش هایى که کنار پایه اصلى سبز مىشوند، از گلدان خارج کرده و به گلدان دیگرى منتقل کنید.
جدا کردن پا جوش های ریشه دار و کاشتن آنها یا قلمه زدن ساقه برگ دار و بدون برگ بدین ترتیب که ساقه های برگدار را پس از جدا کردن از گیاه چند ساعت تا یک روز در هوای آزاد گذاشته تا محل های برش خشک شود و سپس یا در یک ظرف آب قرار داده تا ریشه دهد و سپس کاشته شود یا قلمه ها را در ماسه باید کاشت و از قلمه های بدون برگ و دارای حداقل یک جوانه را به اندازه 5 سانتیمتر بریده و بعد از دو روز قرار دادن در هوای آزاد به صورت افقی طوری که جوانه به سمت سطح خاک باشد کاشت نمود تا پس از ریشه دار شدن آنها را در گلدان های جداگانه کشت نمود.
اگر گیاه ساقه اش بلند شده است به دور ساقه گیاه مقداری خزه مرطوب قرار داده و به وسیله کیسه نایلون بپوشانید و بالا و پایین آنرا با نخ ببندید همیشه خزه ها را از بالا آبیاری نمایید تا مرطوب بماند پس از 2 تا 4 هفته ریشه در این ناحیه ظاهر می شود که می توان ساقه را از زیر ریشه ها قطع کرده و کشت نمود.
نکات مهم در نگهدارى دیفن باخیا:
ریزش برگهاى دیفن باخیا مهمترین مشکل نگهدارى این گیاه است. البته در دیفن باخیاهاى مسن، ریزش برگ هاى پایینى تا حدودى امرى طبیعى است.
با رعایت نکاتى که گفتیم، مىتوان از ریزش برگ ها جلوگیرى کرد. اگر ریزش برگ ها تا حدى بود که گیاه زشت و بد منظره شد، با روش قلمه به ازدیاد آن بپردازید. توقف رشد دیفن باخیا هم موضوع مهمى است. این گیاه با تغذیه به موقع و زیر و رو کردن خاک هاى سطحى و ایجاد تهویه کافى در خاک، براى رشد بیشتر تحریک مىشود.
جمع آوری و تهیه متن از اینترنت
میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی و امام صادق علیه السلام را به عموم دوستداران شان تبریک عرض می نمائیم.
از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده
ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر
مکه شده زیبا دل افروز و سرافراز
جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت
امشب به سماوات کند خاک زمین ناز
از ریگ روان گشته روان چشمه ی توحید
یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز
دشت و در و بحر و برو، جن و بشر و حور
در مدح محمد همه گشتند هم آواز
هر ذره ی کوچک شده یک مهر جهان تاب
هر قطره ی ناچیز چو دریا کند اعجاز
جبرئیل سر شاخه ی طوبی چو قناری
در وصف محمد لب خود باز کند باز
جبرئیل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟
جایی که خداوند به قرآن کند آغاز
خوبان دو عالم همه حیران محمد
یک حرف ز مدحش شده ما کان محمد
این است که برتر بود از وهم کمالش
جز ذات الهی همه مبهوت جلالش
رضوان شده دلداده ی مقداد و ابوذر
فردوس بود سائل درگاه بلالش
والله قسم نیست عجب گر لب دشمن
چون دوست ز هم بشکفد از خلق و خصالش
هرگز به نمازی نخورد مهر قبولی
هرگز، صلوات ار نفرستند به آلش
بی رهبریش خواهد اگر اوج بگیرد
حتی ملک العرش بسوزد پر و بالش
یوسف ببرد حسن خود از یادگر او را
یک منظره در خاطره افتد ز خیالش
این است همان مهر درخشنده که تا حشر
یک لحظه به دامن نرسد گرد زوالش
گل سبز شود از جگر شعله ی آتش
در وادی دوزخ فتد ار عکس جمالش
چون ذات خدای ازلی لیس کمثله
باید که بخوانیم فراتر زمثالش
ایجاد بود قبضه ای از خاک محمد
افلاک بود بسته به لولاک محمد
ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت
دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت
هم بام فلک پایگه قدر و جلالت
هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت
عیسی به شمیم نفست روح گرفته
دل بسته دو صد یوسف صدیق به چاهت
دل های خدایی همه چون گوی به چوگان
ارواح مکرم همه درمانده ی جاهت
از عرش خداوند الی فرش، به هر آن
هستند همه عالم خلقت به پناهت
دائم صلوات از طرف خالق و خلقت
بر روی سفید تو و بر خال سیاهت
زیباتر و بالاتری از آنکه به بیتی
تشبیه به خورشید کنم یا که به ماهت
سوگند به چشمت که رسولان الهی
هستند به محشر همه مشتاق نگاهت
زیبد که کند ناز به گلخانه ی جنت
خاری که شود سبز در اطراف گیاهت
این نیست مقام تو که آدم به تو نازد
عالم به تو خلاق دو عالم به تو نازد
هر چند که تکثیر پاره ای از ارقام درخت آوواکادو بوسیلة قلمة علفی و یا نیمه چوبی ممکن است، اما این روش ازدیاد از نظر اقتصادی مقرون بصرفه نیست وتنها راه عملی تکثیر این درخت پیونــــد ارقام مرغوب و مطلوب بر روی نهال های پایه می باشد. گیاهان پیوندی معمولاً در طی 2ـ1 سال میوه می دهند که این مدت در مقایسه با زمان لازم برای میوه دهی درختان با پایة بــذری که 20ـ8 سال است، بسیار کمتـــــر و مقرون به صرفه تر می باشد. درکالیفـرنیا، درختان خزانه ای آوواکادو بصورت تجاری توسط پیوند شکمــی یا T، پیوند انتهایـی زبانه ای یا نیمانیم، گاوه ای و یا اسکنه ای، بر روی نهال های آوواکادو، ازدیاد می شوند. در فلوریدا و کشورهای کارائیب، گهگاه از پیوند T استفاده می شود، اما روش معمول در خزانه ها، پیوند جوانه های انتهایی رسیده می باشد که به صورت پیوند جانبی یا گاهی پیوند لفافی جانبی Side-veneer و یا پیوند اسکنه ای بر روی نهال های جوان و آبدار انجام می گیـــرد. برای پرهیـــز از بروز بیماریها باید پیوندک ها از درختان منبعــی که توسط اداره های صدور گواهی کنترل می شوند، و عاری از عوامل بیماریزا هستند، تهیه گردد. بذرها، عموماً کمی بعد از جدا شدن از میوه هایی که از درخت برداشت شده اند(نه میوه هایی که بر روی زمین ریخته اند) کشت می شوند. در مورد بذرها باید توجه شود تا بذور خشک نشوند که در اینصورت قوة نامیة خود را ازدست می دهند، البته بذرها رامی توان با قرار دادن در پیت خزة خشک و نگهداری در دمای ºc5 و رطوبــت نسبـــی90% به مدت 8ـ6 ماه انبار کرد. برای حـذف آلودگـــی Phytophthora cinnamomi(پوسیدگی ریشة آووکادو) بذرها را باید قبل ازکاشت، بمدت 30 دقیقه درآب گرم ºc 52-49 قرارداد. جوانه زنی بذرها، با برداشتن پوسته های قهوه ای رنگ بذر و بریدن لایة نازکی از نوک و ته بـــذر درمرحلة قبــــل ازکاشت، تسریع می شود. پوسته های بذر را می توان با خیساندن و سپس خشک کردن آنها در زیر آفتاب، جدا کرد. بذر نژادهای مکزیکی که بذرهایشان در پاییز می رسد، ممکن است در اواخر پاییز یا اوایل زمستان در بستر مناسب، کاشته شوند.
بذور را بایستی به نحوی که ته بزرگ آنها در پایین قرار گرفته، و در عمقی که فقط نوک آن پوشیده شده باشد، کاشت. اگر بذرها در منطقه ای گرم کاشته شوند، می تـــوان بذرهای سبــــز شده را در بهار سال بعد، بر روی ردیف های خزانه کاشت. در تابستان یا پاییز، معمولا نهال ها به اندازه ای رشد کرده اند که می توان برروی آنها پیوند شکمی زد، در غیر اینصورت عمل پیوند در بهار آینده انجام می گیرد. گزینش پیوندک مناسب، از اهمیت خاصی برخوردار است. بهترین جوانه ها، معمولاُ در نزدیکی نوک انتهایی شاخه هایی قرار دارند که چرخة رشد را تکمیل کرده و برگهایی کاملاُ رسیده و چرمی دارند. برای جلوگیری از خشک شدن، می بایستی هنگامی که جوانة پیوندک از روی درخت مادری برداشت می شود، برگها را حذف کرد. 6-4 هفته پس از پیوند جوانه، پایه ها باید در فاصلة cm25-20 بالای جوانه قطع شده و یا شاخه در چند سانتیمتری بالای جوانه، خم شود. قسمت باقی مانده نهال در بالای جوانه، تا هنگامی که شاخه های جوانه رشد خود را تکمیل نمایند، قطع نمی شود. معمولاُ شاخه های جدید به قیم بسته می شونـــــد. برای بیـرون آوردن درختان ازخاک خزانه پس از اولین یا دومین چرخة رشد و یا درست پس از آغاز رشد، ریشه ها را با تودة خاک اطراف آنها، در گونـــی پیچیده و به محــــل دائم کشت می برند. در کالیفرنیا، روش ازدیاد آوواکادو در سالهای اخیر تغییر کرده و بصورت عملیات گلدانی در آمده است. بذرها در کیسه های پلاستیکی کاشته شده و نهال های حاصله، در cm9 بالای بذر، پیوند اسکنه یا گاوه ای زده می شوند. پیوندک ها در این نوع پیوند، از شاخه های انتهایی تازه قطع شده گرفته می شوند، که دارای جوانه هایی برجسته باشند. گلدان های پلاستیکی حاوی گیاهان پیوندی، برروی سکوهایی که درگلخانة ازدیاد قرار دارند، جای داده می شود. این کار، رعایت امور بهداشتی رابرای پرهیز از P.cinnamomi میسر می سازد. پس از 6-4 هفته، گیاهان پیوندی را به زیر سایبانی که دارای 50% سایه باشد منتقل می کنند تا مقاوم شود. پس از آدابته شدن گیاهان پیونــــــد شــده را در گلدان های بزرگ، به منظور انتقال به یک محل رشد در هوای آزاد، قرار می دهند. در فلوریدا، پیوند جانبی بر روی نهال های آبدار و جوان، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش نهال هایی که در ظرفهای یک گالنی قرار دارند، زمانـــی که cm25-15 ارتفاع و mm10ـ6 قطـــردارند، پیوند زده می شوند. پیوندک ها از انتهای شاخه های بطول cm7.5ـ5 همراه با یک جوانة انتهایـــی برجستـــه و درست همزمان با از سر گرفتن رشد، از پایة مادری برداشت می شوند.
بذر آوواکادو نسبتاً درشت و تک نطفه ای است، و درخزانة هوای آزاد بطـــور خطـــی و بفاصلة cm40-35در هر جهـــت کاشتـه می شود، در اینصورت خاک خزانه باید مخلوطی از ماسه و خاک مرغوب باغچه باشد. یکی از خصایص هستة آووکادو این است که پس از آنکه پوست ترک خورده و برگچه های اولیــــه، یعنی کوتیلیدون ها ظاهر گردیدند، این برگچه ها درجهت طولی شکاف خورده ازیکدیگر جدا می شوند و هرگاه با هر یک از دو قسمت برگچه مقداری ازسلولهای جوان که بعداُ تولید درخت می کنند همراه باشد، بجای یک نهال، دو نهال سبز شده و رشد می نماید. گاهی اتفاق می افتد که کوتیلیدون بوسیلة چند شکاف طولی به بیش از دو قسمت تقسیم می گردد، و تولید چندین نهال می کند. این پدیده از نظر تهیة پایة همجنس و یک دست بسیار جالب توجه است، زیرا نهال ها دارای ژن های مشابه و بنابراین دارای خواص ارثی ظاهری و باطنی یکسانی می باشند. قلمه های نیمه چوبی گرفته شده ازدرختان بالغ نژاد مکزیکی می توانند در زیر سیستم مه افشان، با استفاده ازگرمای بستر درحدود c º25 ریشه دار شوند، به شرط آنکه هفت عددبرگ، یا بیشتر برروی هر قلمه cm20 نگهداری شود. اگربرگها ریزش کنند، ریشه دهی متوقف می شود. ریشه دارکردن قلمه هایی که از درختان بالغ نژادهای گواتمالایی و یا هند غربی گرفته شده اند مشکل می باشد، اما می توان آنها با قرار دادن قسمت پایینی شاخة برگدار درتاریکی کامل ریشه دار کرد. قسمت انتهایی چنین شاخه ای در نور نمو می کند تا آن که 4 تا 3برگ بر روی آن تشکیل شود، سپس چنین شاخه هایی که پایین آنها تاریکی دیده، جدا شده و درجعبة تکثیر ریشه دار می شوند. در جهت بهبود ریشه زایی استفاده از هورمونهای مربوطه بی فایده است. آوواکادوهایی که به صورت قلمه ریشه دارشده اند، نهایتاً درختان رضایت بخشی تولید می کنند، ولی بطورکلی درمراحل اولیه رشد کندی دارند.
منبع: ناقل، 1381، موضوع سمینار دوره ی کارشناسی ارشد
در قرن هیجدهم با افزایش اسامی گیاهان، گیاهشناسان اروپایی بر آن شدند که قوانین را جهت نامگذاری علمی گیاهان به وجود آورند. اولین قدم توسط لینه در سال 1751 برداشته شد و در اواخر قرن هیجدهم با حفظ حق تقدم Priority برای اسامی قدیمی گیاهان فعالیت های بعدی شروع شد. به این ترتیب گیاهشناسان به تدریج سیستم نامگذاری را به وجودآوردند که گیاهان به گروه های مشابه تقسیم شوند و برای نامگذاری آنها از اسامی لاتین استفاده شود و یا هر اسمی که از زبان های دیگری گرفته شده باشد، به صورت لاتین برگردانده شود. علت اینکه زبان لاتین به عنوان زبان علمی و رسمی برای نامگذاری گیاهان به کار برده شد، به این جهت بود که اولاً از زمان های قبل از لینه و همچنین در عصر لینه لاتین زبان علمی دانشمندان بود و از طرفی چون زبان لاتین در مطالعه و مکالمه مورد استفاده نمیباشد مانند زبان های دیگر کمتر دچار تغییر و تحول میگردد. از طرف دیگر به کار بردن اسامی عامیانه در زبان های مختلف، بینالمللی نبوده، در نتیجه در بسیاری نقاط دنیا ممکن بود گیاهی (گونهای) دارای اسامی متعدد باشد و یا اسامی عامیانه و محلی، بدون تمایز بر روی جنس و گونه گذاشته شود. مثلاً سروکوهی Juniperus در بعضی کتاب های فارسی به اسامی عرعر، ارس، کوکلان و آردج ذکر شده است و یا درخت سرو Cupressus به نام های متنوع سرو، ورس، اورس، درخت آزاد و سرو آزاد ذکر شده است و یا درخت لیلکی Gleditschia در شمال ایران دارای اسامی مختلف به نام های لیلک، لالکی، لک و کرات میباشد و به همین طریق در زبان های دیگر. با توجه به مسائل فوق، سیستم نامگذاری به وجود آمد که به کار بردن اسامی علمی را به صورت استاندارد شدهای در عالم گیاهی و جانوری متداول کرد.
در نتیجه گیاهشناسان و جانورشناسان امروزی نیز در تمام کشورها قوانین بین المللی خاصی را برای نامگذاری علمی گیاهان و جانوران به کار میبرند که به نام قوانین نامگذاری بینالمللی گیاهشناسی International code of Botanical Nomenclature برای گیاهان ICNB و قوانین نامگذاری بین المللی جانورشناسی International code of Zoological Nomenclature برای جانوران ICNB میباشد. هدف از قوانین بین المللی نامگذاری گیاهان، ایجاد روش نامگذاری ثابت برای گروه های تاکزونومیکی میباشد که از به کار بردن اسامی و نام هایی که باعث اشتباه و یا ابهام و یا اغتشاش در علم میشود، جلوگیری نماید. اولین بار کنگره گیاهشناسی بینالمللی توسط گیاهشناس معروف سویسی آلفونس دوکاندول درسال 1867 در پاریس تشکیل شد که در این کنگره قوانین زیر به عنوان زیربنای نامگذاری گیاهان پایه ریزی شد:
هیچ گیاهی نباید بیش از یک اسم علمی داشته باشد.
نام گونه باید همراه با نام جنس ذکر گردد.
برای هر اسم باید شرحی نوشته شود و یا وسیله دیگری جهت شناسایی گیاه مزبور فراهم گردد و ذکر تاریخ حتمی است.
دوگونه گیاهی نباید دارای یک اسم علمی مشابه باشد.
نام گیاه باید همراه با نام مؤلف آن گیاه باشد.
با توجه به تغییراتی که به تدریج در قوانین نامگذاری لازم به نظر میرسید، کنگرههای بعدی در سنوات 1910،1907،1905،1892 تشکیل گردید و مهمترین کنگره در سال 1905 در وین بود که مسائل مهم مربوط به نامگذاری را مورد بحث قرار داد. از آن جمله قرار شد برای کلیه اسم های جدید از اول ژانویه 1908 شرحی به لاتین نوشته شود و به تدریج در طول تاریخ گیاهشناسی قوانین کلی و بسیار مهمی برای نامگذاری گیاهان در نظر گرفته شد که تمام گیاهشناسان دنیا بایستی این مقررات و قوانین بینالمللی را رعایت نمایند. شرح کامل قوانین و کد نامگذاری توسط لورنس Lawrence (1951)، اسمیت(1957)، استافلو Stafleu (1968)، یا اصطلاحات مورد استفاده توسط استرن Stearn در کتاب واژهنامه گیاهشناسی لاتین Botanical latin در سال 1973 به طور کامل ارایه شده است.
امروزه گیاهشناسان دنیا کد بینالمللی نامگذاری گیاهان را به کار میبرند که به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی نوشته شده است. این کد شامل چند اصل مهم و مشخص میباشد که عبارتند از:
اصل اول: اسامی علمی گیاهشناسی Botanical Nomenclature مستقل از اسامی علمی جانورشناسی Zoological Nomenclature میباشد و ممکن است اسامی و نام هایی که برای گیاه به کار برده میشود در مورد جانور نیز همان اسم به کار برده شود. به عنوان مثال اسم کوکروپیا Cocropia هم برای جنس حشره شب پرک بید و هم برای یک جنس بزرگ از گیاهان گرمسیری از خانواده توت Moraceae به کار برده میشود. کوریدالیس Corydalis جنس گیاهی از خانواده شاه تره Fumariaceae و جنس حشره مورچهخوار کوریدالیس از حشرات زیر خانواده کوریدالیدا Corydalidae راسته بال توری مگالوپترا Megaloptera میباشد.
اصل دوم: اسامی درخواستی برای گروه های تاکزونومیکی براساس نمونه تیپ Type specimen تعیین شده است. اصل مربوط به تیپ این است که اسم هرگونه بایستی روی نمونه به خصوص و مشخصی گذارده شده باشد که به نام نمونه تیپ نامیده میشود. نمونه تیپ هر جنس یک گونه و تیپ هر خانواده یک جنس میباشد و غیره.
اصل سوم: اسم علمی یک گروه تاکزونومیکی بر اولویت انتشار اسم آن گروه بنا شده است یعنی اسم صحیح اسمی است که طبق قوانین و کد بینالمللی زودتر چاپ شده باشد. به همین منظور اولویت یا حق تقدم در گیاهشناسی از اول مه 1753 برای اسامی گیاهان آوندی با انتشار «گونههای گیاهان Species plantarum» لینه آغاز شد.
اصل چهارم: هر گروه تاکزونومیکی با موقعیت خاص خود در هر طبقه فقط میتواند دارای یک اسم باشد که طبق قوانین نامگذاری قدیمیترین اسم خواهد بود(به جز در مورد گونه).
اصل پنجم: اسامی علمی گروه های تاکزونومیکی بایستی به صورت لاتین نوشته شده باشد که شامل اسامی جنس، گونه و سایر گروه ها میباشد.
اصل ششم: قوانین مربوط به نامگذاری عطف به ماسبق میشود، مگر آن که صریحاً محدود شده باشد.
اصولی که پایه سیستم نامگذاری گیاهان را تشکیل میدهد شامل قوانین Rules و توصیهها یا پیشنهادات Recommendations میباشد. منظور از قوانین این است که اصطلاحات علمی گذشته در دستور مشخصی گذاشته شود که پایهریزی برای آینده باشد و هدف از توصیهها بیشتر روشن نمودن مسائل و یک شکل نمودن اسامی علمی گیاهان میباشد.
منبع: کتاب اصول و روش های رده بنـدی گیاهـان دانشگاه پیام نور
پتاسیم تقریباً در تمام فرآیندهای متابولیسمی گیاه نقش دارد. پتاسیم به صورت یون با صرف انرژی از خاک جذب شده، وظایف برقراری پتانسیل اسمزی، فعال کردن آنزیمها (بعنوان کوآنزیـم)، تثبیـــت PH، سنتـز پروتئیـن، حرکات روزنـه ای Stomatal Movement، انبساط سلولی، فتوسنتـز، و تعادل آنیونی و000 را درگیاه به عهـده دارد. قسمت اعظم پتاسیم موجود در گیاه بصورت ترکیبات معدنــی در سیتوپلاسم واکوئل مشاهده گردیده، و برعکس فسفـر و ازت در ترکیبات سلولــی شرکت ندارد و عمده نقش آن در فعل و انفعالات گیاهی است. بین تولید نشاستـه و قنـد و مقدار پتاسیم رابطة مثبتـی وجود دارد. پتاسیـم فعالیـت دیاستـازی و قنـدسازی را در گیـاه افزایش داده و بدیـن ترتیـب از عمل یـخ زدن در داخل سلول های گیاهـی تا حدود زیادی می کاهـد، و به همیـن دلیـل است که می گوینـد: پتاسیم مقاومـــت گیاهان را به سرما افزایش می دهد. ثابــت شـده است که وقتی مقـدار پتاسیــم در سلول های درخت کاج 3/0% باشـد فقط 4 روز در مقابل خشکی مقاومت می کند در حالیکه اگر مقدار آن به 3/1% برسد، مقاومت درخت تا 7 روز افزایش می یابد، بنابراین پتاسیم در افزایش مقاومت گیاه در مقابل خشکی هم موثر است. پتاسیم متابولیسم ازت را در گیـاه مسـاعـد می کند. این عنصر برای گیاهان روغنی لازم بوده و مقدار و فعالیت تولیـد مواد روغنی را در سلولهای گیاهی افزایش می دهد. اکثر گیاهان در موقع رشد و نمو به پتاسیم زیادی احتیاج دارند و این نیاز در درختان میوه تمام مدت فعالیــت را شامـل می شود. پتاسیـم در درختان میـوه در عمــــل فتوسنتــز، تشکیـل هیدرات کربن، تشکیل پروتئین، و کنترل و جلوگیری از تبخیر و تعرق نقش مهمـی ایفا می نماید. یون پتاسیم با تجمع در روزنه ها باعث منفی تر شدن فشار اسمـزی و جذب آب می گردد که در نهایت به باز شدن روزنه و وقوع عمل تبادلات فتوسنتزی می انجامد.
پتاسیم در گیاه متحرک بوده و به خاطــر تامین نیاز گیاه به کاتـیون تک ظرفیتــی در چندیـن واکنش آنزیمی شرکت می کند. پتاسیم به عنوان فعال کنندة تعدادی از آنزیم های گیاهی عمل می نماید. ایوانز و سرجـــر(1996) لیستی از 46 آنزیم شناخته شده را که پتاسیم به عنوان فعال کنندة آنها نقش دارد، تهیــه نموده انــد. این آنزیــم ها در واکنش های متابولیسمـی مربوط به کربوهیـدارت ها، اسیـدهای نوکلوئیک، نوکلئوتیدها، اسیدهای آمینه و سنتز پروتئیــن و اسیــد فولیـک به عنـوان کاتالیــزور عمل می نماید.
جذب یـون پتاسیم به داخل سیتوپلاسـم یا واکوئل سلول های ریشه با جذب فعال صورت می گیرد و احتیاج به انرژی دارد(انرژی خواه است). دیواره ای که پتاسیــم از آن عبور می کند غشا پلاسمایـــی است، که سیتوپلاسم را احاطه کرده است. پتاسیم فراوانترین کاتیون موجود در سیتوپلاسم است. پتاسیم ماده ای مهم در انبساط سلولـــی بوده و رشد سریع درخــت در شرایط کمبود پتاسیم دچار اشکال می شود. انبساط سلولی شامل تشکیل یک واکوئــل بزرگ مرکزی است که بالاخـص درمیـوه می تواند بیش از 90% حجم سلول را اشغال نماید. این مطلب که انبساط سلولی درنتیجة تراکم پتاسیم در سلولها و واکوئلها بوجود می آید، اثبات شده است (پتاسیم برای بزرگ شــدن اندازة میــوه امری ضروری می باشد). پتاسیم درمحدودة 7/0 - 1% وزن خشک برگ، باعث افزایش وزن و اندازة میــوه می شود، و وقتی غلظت پتاسیــم قبـل از تیمار بیش از 1% باشد، هیــچ اثری ملاحظه نخواهد شد.
در برخی از گیاهان پتاسیم به همراه قندهای احیا کننده می توانند به صورت مکمـل هم، فشار اسمزی لازم برای انبساط سلولی را فراهم بنماید. چگونگی عملکرد پتاسیــم و سوربیتــول به عنوان دو مادة فعال در فشاراسمزی و بزرگ شدن میوه ها، هنوز روشن نشده است. پتاسیم علاوه بر نقشـی که در آوندهای چوبی وآبکش دارد، در حفظ تعادل یون های غیـرمتحرک سیتوپلاسم و آنیون های متحرک واکوئل نقش مهمی را ایفا می کند.
تجمـع اسیدهای آلی اغلب حاصل انتقال پتاسیم به داخل سیتوپلاســم است، بدون اینکـه آنیونها را با خود به همراه ببرد. برای ایجاد حالت موازنـه در پتاسیم نامتعادل، نیاز به سنتـزهای ضریـب ترکیبـی برای مولکول های اسیدهای آلی است. در هلو کوددهی پتاسیمی باعث افزایش میزان اسید موجود در تیتراسیون میوه می گردد. اسیــد تولیــدی در درختان میوه اغلــب مالات است که می تواند مجدداً به ریشه منتقل شده و یا در بافت متراکم گردد.
پتاسیم نقش مهمی را در فعال کردن آنزیمهای احیا کنندة گازکربنیک ایفاء می نماید. بطور خلاصه دراعمال زیستی چندی به شرح زیر دخالت دارد:
میزان پتاسیـــم موجـود در بافت های گیاهی از گیاهی به گیاه دیگر متفاوت بوده، حتی بین ارقام نیز تفاوت هایی دیده می شود. شرایط محیطی هم در تعیین حد بحرانــی پتاسیم تاثیر دارند. معمولاً یون پتاسیم به اندازة 1/0 مقدار یون کلسیم در خاک، بصورت قابل جذب وجود دارد. اما مقدار آن در گیاه 10 برابر کلسیـــم است. در گیاه، ازت بصورت پروتئیــــن تکامـــل می یابد. پروتئیـن ها از ترکیبات ضــروری آنزیمها می باشند و در اصــل آنزیمها انواعـی از پروتئیــن بوده، بیشتـر پروتئین گیاهان جوان بصورت آنزیم می باشند.
پتاسیم بیشتـــر آنزیم هایی را فعال می کند که باعث تجمع ترکیبات مولکول بزرگ، مانند نشاستــه و پروتئین می شوند. موادی که در برگ ساخته می شود باید به نقاط زاینــده و ذخیــره ای گیاه انتقال داده شود. هرچه میزان پتاسیم گیاه به مقدار بهینه یا اپتیمـــم نزدیک تر باشد انتقــال این مواد نیـــز سریعتر خواهد شد. در گوجه فرنگـــی با افزایش میزان پتاسیم انتقال مواد از برگ به میـوه ها بیشتر می گردد. مصرف پتاسیم کافی در گیاهان باعث پاییـــن آمدن مصرف آب برای تولیـد هر واحد مادة خشک گیاهی می شود. در ضمن وقتی گیاه در معرض کم آبـــی باشد شــدت کربن گیری در گیاهان مبتـلا به کمبـود پتاسیـم به صفـر نزدیک می شود، در حالـــی که در گیاهان با پتاسیم کافی همچنان عمل فتوسنتـــز ادامه می یابـــد. بنابر آنچه که گفتـه شد، پتاسیم باعث افزایش راندمان آب می گردد؛ پتاسیم در افزایش راندمان آب اثرات مستقیم و غیر مستقیمی دارد، از اثرات مستقیــم آن می توان به افزایش جذب آب، کاهـش تعرق، و سایر مکانیسم ها اشاره کرد. مثلاً مکانیسمـــی در گیاهان مناطــق خشک وجود دارد بنام مکانیسم تنظیم اسمزی Osmotic adjastment که اینگونـــه گیاهان با جـذب زیاد املاح و یون ها، وتجمع آنها در برگ ها باعث منفی تر شدن پتانسیل آب در درون گیاه می شوند و این امر به جذب آب کمک می کند. اثر غیر مستقیم مصرف پتاسیم بدین صورت است که با مصرف پتاسیم عملکـــرد تولید افزایش می یابـــــد و در نتیجه واحـدهای آب لازم برای تولید محصول کمتر می شود، این مسئله در کشوری مانند ایران حائز اهمیت است.
پتاسیم باعـث افزایش مقـاومت گیاه نسبت به آفـات و بیماری هـا می گردد؛ بدیـن صورت کــــه ایـن عنصر باعث کلفتی کوتیکول برگ گردیده، در خنثی کردن نیتروژن اثــــر دارد، در بعضـی از گیاهان پتاسیم ترکیباتی را تولیــد می کند که برای عامـل بیماریزا سمی است، مثلاً در سیب زمینی که گیاهی پتاس دوســت است، مصرف پتاس تولیـــد اسیدآمینه ای بنام آرژنیـن را افزایش می دهد و آرژنین برروی قارچ فیتوفتـرا که باعث مرگ و میر بوته های سیب زمینی می گردد اثر سمی دارد. پتاسیم در گیاهان مختلف با افزایش غلظت شیرة سلولی، کاهش نقطة انجماد، و کاهش آب آزاد سلول (آب اکثراً با دیوارة سلولی پیوند می یابد) از سرمازدگی گیاه جلوگیری می کند.
منبع: ناقل، 1381، موضوع سمینار دوره ی کارشناسی ارشد
با عنایت به نزدیکی هفته ی منابع طبیعی و روز درختکاری لازم دیدم مطالبی را در مورد اهمیت منابع طبیعی در وبلاگ درج نمایم هر چند به جد معتقدم حفاظت وحراست از منابع طبیعی مربوط به تمام طول سال بوده و مختص به این چند روز نمی باشد.
شما حتماً در طول زندگی در مجلات و کتابها خواندهاید و یا از اخبار، رادیو و تلویزیون راجع به بحرانهای تکرارشونده مطلع شدهاید، بحرانهایی از قبیل جنگ، انفجارات اتمی، انفجار جمعیت و ضایعات ناشی از آن مثل قحطی و گرسنگی و غیره. اینگونه بحرانها در مناطق مختلف کره زمین جملگی گواه بر صدمهخوردن محیط زیست انسان است. آلودگی آب و هوا خود شاهدی بر گسترش شهرنشین و این ضایعات دلیلی بر کاهش بیش از حد گونههای مفید گیاهی و جانوری است. محققینی که به اینگونه مشکلات و مصائب توجه دارند و آنها که وضعیت ملتها و رشد جمعیت جهان را دائماً مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، خبر از گسترش اضطراب، عصبانیت و فشار روحی اقشار جامعه میدهند. هماکنون کسی نمیتواند در مسئولیت مهم خود در حفظ محیط زیست در همه ابعادش شانه خالی کند. هیچ یک از ما نمیتوانیم از جهانی که در آن زندگی میکنیم غافل باشیم.
برخی کشورها که دارای تکنولوژی پیشرفته هستند بین جمعیت کشور و منابع طبیعی تعادل مناسبی را به وجود آوردهاند و به عبارتی از منابع خود با تکنیک صحیح و علمی بهرهبرداری میکنند. نقاطی از دنیا که در آن خطر جنگ و جنگافروزی وجود دارد، معمولاً نقاطی هستند که در آن منابع طبیعی با کمبود مواجه هستند و یا جاهایی هستند که تکنولوژی لازم برای بهرهبرداری از منابع طبیعی موجود نیست. این نقاط غالباً نواحی پرجمعیت جهان را شامل میشوند زیرا رشد جمعیت آنها از رشد تکنولوژی بیشتر است و میزان منابع طبیعی که میتواند در اختیار مردم قرار گیرد، قابل قبول نیست، همزمان با افزایش رشد جمعیت و کم شدن منابع طبیعی خطر جنگ افزایش می یابد. هر راه حل ثابتی برای رفع مشکلات بینالمللی باید تضمین کننده حفظ محیط زیست باشد و آن را ملحوظ دارد تا بتواند سلامت و سعادت زندگی مردم را تأمین و مشکل جمعیتی آنها را برطرف نماید. برای کشورهای پیشرفته که دارای تکنولوژی برتر هستند و مردم آنها با فراوانی مواد و مایحتاج مواجهاند و زندگیشان در حد لوکس است، بسیار مشکل است که بتوانند میزان بدی وضعیت موجود در سایر نقاط دنیا را تجسم کنند. فقط تعداد بسیار کمی هستندکه با محرومیت ثابت مردم در سایر نقاط دنیا آشنا هستند. کشورهای پیشرفته به رشد جمعیت خود توجه داشته، میدانند که رشد ممتد جمعیت چه هزینههایی را دربر دارد و به همین دلیل قادر شدهاند رشد جمعیت خود را کنترل نمایند.
کشورهای پیشرفته میتوانند کارخانجات بیشتری داشته باشند و این فقط به قیمت افزایش آلودگی آب و هوا است. آنها میتوانند ماشینهای بیشتری داشته باشند، ولی به قیمت انبوهی ترافیک در شهرها و افزایش شاهراه ها. آنها میتوانند مسافرت خود را در اتوبان ها زیاد کنند ولی به قیمت افزایش اتوبان ها که خود جای اراضی کشاورزی و منابع طبیعی را اشغال میکند. آب و هوا زمانی تمیز و ارزان قیمت بودند، ولی امروزه آلوده و گران میباشند. زمین زمانی ارزان قیمت و سهلالوصول بود، ولی امروزه مشکل میتوان فضایی را با قیمت ارزان تهیه نمود که از نظر حفظ منابع طبیعی منحصر به فرد باشد و جایی برای تفریح و تنفس اهالی شهرها باشد.
امروزه این واقعیت به حقیقت پیوسته است که نمیتوان رشد جمعیت بیش از حد در کشورهای محروم و قحطیزده را از نظر دور داشت و آن را نادیده گرفت. این ادعا که میتوان مسأله سایر ملل را نادیده گرفت به قول جامعهشناس معروف Paul Ehrlich مثل این است که بگوئیم مسافری در یک قایق که انتهای قایقش در آب فرو رفته میتواند خود را به سلامت از مرگ برهاند. ما همگی سرنشینان کره پرجمعیتی هستیم در جهان واحد و توجه به محیط زندگی بشر باید مورد توجه همگی باشد.
در زمانی نه چندان دور که جهان بزرگ و جمعیت آن بالنسبه کم بود بشر میتوانست در اعمال خود اشتباهات بزرگی را مرتکب شود بدون اینکه به محیط زیست لطمه جدی وارد گردد. اگر جنگلی نابود میشد و یا مرتع و علفزاری به بیابان تبدیل میشد، هنوز هزاران جنگل و چمنزار دست نخورده وجود داشت. امروزه جهان کوچک و جمعیت آن بسیار زیاد است و هرگونه اشتباهی غیر قابل جبران است. هرگونه اشتباهی در رابطه با محیط زیست و تأمین مجدد آن بسیار پرهزینه است، تلاش و تقلا برای حفاظت از محیط زیست چیزی است که باعث رشد و ارتقاء میشود و سعادت کامل افراد را تضمین میکند. بشر باید در طبیعت به گونهای عمل کند تا ضمن تهیه غذا و تأمین زندگی که برایش اساسی هستند، آن را در حد اعلا حفظ نماید. طبیعتی سرشار از فضا برای جابجایی، سرزمین طبیعی برای گردش کردن، مناظر طبیعی برای تحسین کردن و جانوران وحشی برای مشاهده، مطالعه، شکار و غیره....
امروزه باید تصمیمات مفید خود را در رابطه با حفظ کیفیت محیط زیست سریعاً به مرحله اجراء درآوریم. اگر بیش از این منتظر بمانیم ممکن است موقعیت مناسب را از دست داده و محدودیت های زیادی در رفتار با طبیعت ایجاد گردد، هدف ما این نیست که فقط راهحل سادهای برای محیط زیست انتخاب و معرفی کنیم. برای بسیاری از مشکلات هماکنون هیچ راهحلی نداریم و تنها کاری که اکنون میتوانیم در رابطه با حفظ محیط زیست بطور قاطع انجام دهیم، حفاظت از آن با محدود کردن رشد بیشتر جمعیت است. سایر راهحل ها یعنی افزایش تولیدات از طبیعت برای تغذیه نسل بشر و غیره موقعیت را خراب تر میکند. قبل از اینکه موقعیت از این هم خراب تر شود و جهانی خلق کنیم که دیگر نسل بشر قادر به ادامه زندگی در آن نباشد، باید به فکر چاره باشیم و وارد عمل شویم.
منابع طبیعی، مواد، سرزمین و موجودات زندهای هستند که بویژه در فرهنگ انسانی مفید و ارزشمند هستند. امروزه همه چیزهای موجود، روی کره زمین از یخهای قطبی گرفته تا قلل کوه های استوایی و اعماق دریاها برای انسان ارزشمند بوده و در نتیجه جزء منابع طبیعی محسوب میگردند.
منابع طبیعی را به دو دسته کل تقسیم میکنند. یکی منابع تجدید شونده و دیگری منابع غیرقابل تجدید. مطالعات اخیر نشان داده است که حد و مرز بین این دو کاملاً مشخص نیست و این خود از اهمیت این تقسیمبندی میکاهد. منابع تجدیدشونده همان منابع زنده هستند مانند جنگل ها، مراتع، آبزیان، خاک و...، منابع طبیعی غیرقابل تجدید، اشیاء بیجان مثل معادن و سوختهای فسیلی هستند.
اختلاف بین این دو دسته از منابع بسیار مهم هستند. منابع زنده قادر به تکثیر، تولید مثل، افزایش و جابجایی هستند. اگر از این منابع بطور صحیح استفاده شود می توانیم سال های سال ازآنها بهرهبرداری کنیم بدون اینکه لطمهای به آنها واردآید. منابع غیرقابل تجدید به خودی خود جابجا نمیشوند و مدت زمان جابجایی آنها آنقدر طولانی و به نسبت کم است که در زمان حیات انسان قابل رؤیت نیست. تودههای آهن یا منابع نفت رشد نمیکنند. وقتی یک منبع مرده مورد مصرف و استفاده قرار گرفت از دست رفته و ما باید چیز دیگری را جایگزین آن کنیم و یا اینکه بدون وجودآن به زندگی ادامه دهیم.
دومین اختلاف مهم این دو منابع در این است که منابع زنده به هم پیوسته و وابستهاند. اگر جنگلی را بطور یکسره قطع کنیم نه تنها درختان از بین میروند بلکه به خاک هم صدمه وارد میگردد. نسبت های آبی منطقه تغییر میکند. زندگی ماهیان در نهرها و رودخانهها و زندگی جانداران در خشکی تخریب و یا ممکن است بطور چشمگیری تغییر یابد. پس منابع زنده در هر ناحیهای به همدیگر گره خورده و عجین هستند چنانچه به یکی لطمه وارد شود به سایرین نیز وارد میگردد. در منابع غیرقابل تجدید این طور نیست، استخراج زغالسنگ در یک ناحیه ضرورتاً تأثیری بر سایر ذخایر ندارد.
هنگامی که ما زغال سنگ یا نفت را برای سوختن مصرف میکنیم جنگل محفوظ میماند، ولی همزمان هوا آلودهتر میشود به نحوی که رشد نباتات و حیوانات ممکن است به مخاطره افتد. امروزه معلوم شده که بسیاری از منابع از جمله اکسیژن موجود در هوا، نفت و زغالسنگ موجود در زمین نتیجهای از فعالیت موجودات زنده است و به آنها وابسته است. منابع طبیعی غیرقابل تجدید دائماً در حال کاهش و تنزل هستند و با افزایش رشد جمعیت توسط بشر بطور بیرحمانه مصرف میشوند. بایستی در استخراج و مصرف آنها جانب احتیاط را حفظ نموده و از ضایعات و فضولات آنها جلوگیری نمود. با اعمال اینگونه مدیریت بهرهبرداری از منابع امکان عرضه آن برای مدت زمان طولانی میسر است و بالعکس اگر با بیاحتیاط همه آنها را مصرف کنیم بزودی شاهد زوال و پایان آنها خواهیم بود.
در مناطق خشک مثل شرایط کشور ما، آبهای آبیاری معمولاً کیفیت نامطلوبی دارند. منظور از کیفیت آب، مطلوب بودن آن برای مصرف است. آب در مواردی از جمله کشاورزی، باغبانی، آشامیدن و صنعت مورد استفاده قرار میگیرد، در باغبانی چنانچه آب برای پرورش درختان و گیاهان زینتی مناسب باشد، دارای کیفیت مناسب است.
معیارهای ارزیابی کیفیت آب: شوری یا مقدار املاح، میزان نسبی سدیم، غلظت کربنات و بیکربنات، عناصر سمی.
1- شوری یا مقدار املاح: مقدار شوری و املاحی که در آب آبیاری وجود دارد اگر از یک حد مشخصی تجاوز کند اصطلاحاً آب را شور میگویند. آب شور، باعث شور شدن خاک میشود.
2- میزان نسبی سدیم: میزان نسبی سدیم آب، نسبت سدیم Na به کلسیم Ca و منیزیم Mg میباشد. چنانچه این نسبت بالا باشد آب را سدیمی میگویند. آب سدیمی موجب سدیمی شدن خاک میشود.
آبها از نظر شوری به چهار گروه: C1, C2, C3, C4 طبقه بندی میشوند. کلاس C1، آبهایی هستند که کمتر از۲۵۰ میکرو موس بر سانتیمتر شور هستند، یا هدایت الکتریکی کمتر از ۲۵۰ میکروموس بر سانتیمتر دارند. کلاس C4 شامل آن دسته از آبهایی است که بیش از ۲۲۵۰ میکروموس بر سانتیمتر شور هستند.
از نظر سدیمی بودن آبها به چهار گروه: S1, S2, S3, S4 طبقه بندی میشوند. گروه S1 آبهایی هستند که نسبت جذب سدیم آنها کمتر از ۱۰ است. هر گروه از این آبها، محدودیت های خاص داشته و نیازمند به مدیریت خاصی برای آبیاری میباشند. پس شوری و سدیمی بودن دو معیار برای ارزیابی کیفیت آبهاست.
3- غلظت کربنات و بیکربنات: معیار سوم، غلظت کربنات و بی کربنات آب های آبیاری است. غلظت زیاد کربنات و بیکربنات باعث میشود که این دسته از آبها برای آبیاری نامناسب شوند و مشکلاتی را ایجاد کنند.
مشکلات ناشی از بیکربنات فراوان آب در تغذیه گیاه: بی کربنات زیاد در آب به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در تغذیه گیاه اثر دارد. بی کربنات زیاد آب، باعث تسریع سدیمی شدن خاک میشود و در نتیجه مشکلات خاکهای سدیمی در تغذیه گیاه را نیز به همراه دارد. در تغذیه گیاه، اثر مستقیم بیکربنات زیاد در آب مهمتر است. بیکربنات زیاد در آب باعث ایجاد اشکال در جذب آهن و روی توسط گیاه میشود. یعنی آب های دارای بیکربنات زیاد موجب تشدید کمبود عناصری مثل آهنFe و رویZn، درگیاه میشوند. گیاهان زینتی به کمبود آهن حساس هستند و چنانچه بیکربنات آب زیاد باشد کمبود آهن تشدید میشود. کمبود آهن باعث تغییر رنگ برگها از سبز به زرد می شود، در برخی از گیاهان ممکن است رنگ برگ کاملاً سفید شده یا رگبرگها سبز و بقیه برگ حالت زردی داشته باشد. باید در مصرف آب هایی که بیش از ۲۰۰ میلیگرم در لیتر بیکربنات دارند احتیاط کرد.
4- عناصر سمی: عامل مهم دیگر در ارزیابی کیفیت آب، عناصر سمی است. در آبهای مناطق خشک، ممکن است عناصری مثل کلر، سدیم و بُر به مقدار زیاد وجود داشته و باعث مسمومیت گیاه شوند. علاوه بر آن، آبهای آلوده مانند پس آب های صنعتی دارای عناصر سمی مانند: کادمیومCd، سربPb و نیکلNi میباشند. به نحوی که غلظت این عناصر در آب فراوان است و برای گیاه ایجاد مسمومیت میکند. حد مجاز عناصری مانند آلومینیومAl، بریلیومBe، سلنیومSe و نیکل در آب بسیار کم است و اگر از این حد مجاز بیشتر شوند برای گیاه ایجاد مسمومیت میکنند.
منبع: کتاب تغذیه گیاهان دانشگاه پیام نور
فلفل شیرین گیاهی است یکساله از خانواده ی Solanacea با نام علمی Capsicum annuum Lاین گیاه دارای ساقه ای محکم و ایستاده بوده و ارقام گلخانه ای دارای ارتفاعی تا 1 متر هستند که در بعضی از منابع ارتفاع آن را cm180-50 ذکر کرده اند. این گیاه انشعابات ساقه ای زیادی را تولید کرده و هر کدام از آنها به یک غنچه ی گل ختم می شود (دارای فرم چتری).
برگهای فلفل اغلب کشیده یا قلبی شکل با لبه صاف بوده و بوسیله ی دمبرگ بلندی به ساقه متصل میشود. گلهای فلفل دوجنسی Hermaphrodite بوده وعلاوه بر غنچه ی انتهای شاخه ها، اغلب بصورت منفرد و گاهی دوتایی در زاویه ی برگها و شاخه ها بوجود می آید. ظهور گل تدریجی بوده و از مراحله ی گل تا شروع برداشت 6-4 هفته بطول می انجامد. رنگ گلبرگها سفید زرد، سبز روشن، بنفش و قرمز بوده و پرچم ها جدا از هم دارای بساکی بنفش رنگ هستند. تخمدان در این گیاه 3 برچه ای و طول خامه آن 5-4 میلیمتر است. قسمت برآمده مادگی از یک طرف آزاد و از طرف دیگر به پرده ی مزوکارپ چسبیــده است. فلفل گیاهی اتوگام بوده ولی آلوگامی هم بعلت بزرگی گل، قدرت زیاد، و طولانی بودن دوره تلقیح در این گیاه اتفاق می افتد. حالت پارتنوکارپی در فلفل بندرت بوجود می آید. گل این گیاه همانند گوجه فرنگی پنتامر یا 5 قسمتی است.
وجود حشرات برای تلقیح این گیاه لازم نبوده، ولی درصورت استفاده موجب افزایش وزن و بذر میوه می شوند. براین اساس آزمایشی در مناطق جنوبی استان کبک کانادا صورت گرفته، و در این آزمایش از نوعی مگس سیرفید بنام Eristalis tenax L در شرایط گلخانه برای گرده افشانی فلفل شیرین استفاده بعمل آمده است. مگسهای سیرفید حشراتی دوبال هستند که در اوایل بهار در باغها و مزارع شته ها و سایر بند پایان را شکار می کنند. حشره ی بالغ از گلها تغـذیه کرده و حشـره ی ماده تخم های خود را اکثـراً در اطراف کلنـی شته ها بطور پراکنده قرار می دهد. کرمینه ها قادرند حتی یک شاخه ی آلوده به شته را به سهولت پیدا کرده و شته ها را مورد حمله قرار دهند.
در این آزمایش 3 نوع گیاه انتخاب شده است:
1- گیاهان شاهد که عمل گرده افشانی توسط حشرات در آنها صورت نگرفته است.
2- گروه دوم گیاهان بطور محدود توسط حشره وزیت شده اند که این ملاقات در گلهای انتخابی صورت گرفته است.
3- این گیاهان بدون محدودیت و در دوران آمادگی گلها جهت تلقیح با حشرات تماس داشته اند.
بعد از این مرحله به تمامی میوه ها اجازه داده اند تا بمدت 30 روز رشد کنند. پس از این مدت میـوه ها را برداشت کرده و تاثیـرات آزمایش را برروی موقعیت بذر و وزن میوه مشاهده کرده اند. بیشترین تعـداد بذر را در دو گروهــی که توسط حشرات گرده افشانـــی شده بودند مشاهده نموده اند، هـمچنین وزن میوه در گروهی که بدون محدودیت توسط حشرات تلقیح شده بودند بیشتر از سایرین بوده است. در نتیجه این آزمایش نشان داده است که که وجود حشرات برای بهبود کمیت و کیفیت میوه ها مطلوب می باشد.
میوه: اندازه و شکل میوه در ارقام و واریته های مختلف فلفل متفاوت بوده، و بشکل کشیده، مخروطی و گرد دیده می شوند. بعلت خالی بودن فضای داخلی میوه وزن آن نسبت به حجم میوه کم، و از ۱۲۰-۲۰ گرم در ارقام مختلف تغییر می کند.
گوشت میوه درحدود 7-1 میلیمتر ضخامت دارد. میوه ی فلفل سته بوده و رنگ آن در حالت نارس و قابل عرضه به بازار سبز تیره و در بعضی از ارقام زرد روشن است. میوه ی کاملاً رسیده به رنـگ قـرمز سیر، نارنجـی، زرد پر رنگ، بنفش تیره، و در برخی از واریته ها به رنگ سیاه در می آید. رنگ قرمز فلفل دلمه ای نوعی کاروتنوئید بوده و از دو ماده بنامهای کاپسانتین و کاپسروبین تشکیل گردیده است.
میوه ی فلفل شیرین دارای 4-2 حجره است که بوسیله ی دیواره هایی از یکدیگر جدا می شوند. بذر فلفل به رنگ زرد مایل به سفید و به صورت متمرکز در ناحیه ی دم میوه قرار دارد. وزن هزار دانـه ی آن به gr7-6میرسد و از هـر کیلـوگرم میـــوه ی فـلفل دلمه ای درحدود gr7-5 بذر بدست می آید. فلفل از لحاظ جوانه زنی برون زمینی Epigious است.
ریشه: بوته ی فلفل در خزانه دارای ریشه ی اصلی نسبتاً طویلی است که پس از خارج شدن از خاک کم و بیش صدمه می بیند. بعد از کاشــت نشاها در محــــل اصلی باقیمانــــده ی ریشه ها، ریشــه های فرعی زیادی را تولید می نمایند و سیستمـــی قوی برای جذب مواد غذایی بوجود می آورند. ریشه های فلفـــل پس از 2 ماه در عمق 35-25 سانتیمتر گستــرش می یابنـــد و طبــــق بررسی های انجام شده، در اواخر رشد ریشه های گیاه می توانند تا شعاع یک متری و عمق cm65 انتشار بیابند. قدرت تولید ریشه های نابجا در فلفل بسیار ضعیف است به همین دلیل کاشت عمیق نشاء در این گیاه فایده ای ندارد.
منبع: ترجمه و گردآوری از سایت دانشگاه فلوریدا